«جستارهایی در اندیشه و عمل موسس حوزه علمیه قم» در گفتوشنود با زندهیاد دکتر عبدالحسین حائری
شیخ عبدالکریم حائری: میدانم که به دلیل وارد نشدن به سیاست، بدنام خواهم شد
عبدالحسین حائری به عنوان نواده دختری مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم، و نیز فردی که مدتها مسئولیت کتابخانه مجلس شورای اسلامی را به عهده داشته و بهویژه اسناد روحانیت در مجلس را منتشر کرده است، قطعا اطلاعات جامعی درباره دیدگاههای مرحوم شیخ درباره مشروطیت و تعاملات سیاسی ایشان دارد؛در بخشی از گفت گویی که با وی انجام گرفته است حائری پاسخ های مستدلی به پرسش هایی در همین خصوص ارائه داده که مطالعه آن برای اهل تحقیق اهمیت زیادی خواهد داشت:
پرسش اول خود را با موضوع رویکرد و نگاه ایشان نسبت به نهضت مشروطه آغاز میکنیم. ایشان در این مقطع چه نگرشی نسبت به این مسئله داشتند؟
بسم الله الرحمن الرحیم. آنچه من به خاطر میآورم این است که مرحوم ایشان بهشدت از صحبت درباره این گونه مسائل پرهیز میکردند. آیتالله حائری همراه با مرحوم آقا سید محمد فشارکی ــ که در واقع استاد ایشان بودند ــ از سامرا به نجف آمدند. مرحوم جد ما بهقدری به آقای فشارکی علاقه داشتند که امور شخصی ایشان را انجام میدادند. مرحوم جد در درس مرحوم آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و مرحوم سیدمحمدکاظم یزدی شرکت میکردند. هنگامی که آقا سید محمد فشارکی از دنیا رفتند، مرحوم جد در سال 1316ق به ایران آمدند. هفت هشت سالی که از اقامت ایشان در ایران گذشت، یعنی در سال 1324ق، در اراک حوزه علمیهای تشکیل شد، اما این حوزه علاقه و شوقی را در ایشان برنمیانگیخت؛ ازهمینروا آیتالله حائری دوباره به عراق برگشتند. این برهه دقیقا همزمان بود با شکلگیری مشروطه در ایران. ایشان چند ماهی در نجف ماندند، اما دیگر ماندن را صلاح ندانستند و به کربلا رفتند و در آنجا حوزه علمیهای تشکیل دادند.
در کجا؟
در مدرسه حسنخان. ایشان تا سال 1332ق آنجا ندریس کردند و بعد به ایران آمدند و چندی بعد حوزه علمیهای را تشکیل دادند و سپس آن را به قم منتقل کردند.
اقدام مرحوم آیتالله حائری در تشکیل حوزه علمیه قم همزمان است با سیاستهای ضددینی رضاخان و تلاش او برای از بین بردن حوزههای علمیه. ایشان برای مقابله با این سیاست، چه روشهایی بهکار بردند؟
ایشان فوقالعاده باگذشت و ایثارگر بودند.
میفرمودند: «من میدانم که به دلیل وارد نشدن به عرصه سیاست، بدنام خواهم شد و مرا متهم خواهند کرد که مسلمین را تنها گذاشتهام و کمکی به پیشبرد و اهداف اسلامی نمیکنم و در مبارزه شرکت ندارم،. اما از نظر من، این کارها مصلحت نیست؛ بنابراین مجبورم این بدنامی را تحمل کنم. میدانم که همه به من بدبین میشوند و فکر میکنند که من از انجام وظیفهام طفره رفتهام، ولی واقعیت این است که من با حفظ حوزه در واقع دارم وظیفهام را انجام میدهم». فکر میکنم که این بیان به خوبی مشی ایشان در آن دوره را نشان دهد. ایشان تا پایان حیات هم، همین رویه را داشتند.
ظاهرا برای ممانعت از اقدامات علمی ایشان و آزار و اذیتشان، به اقدامات ایذایی هم دست زدند؛ این طور نیست؟
بله؛ بعد از بیحجابی، در بین دولتی ها یا توسط آنها، رسوایی های بسیاری اتفاق افتاد. حکومتی ها برای اینکه مرحوم جد ما را وادار به مقابله کنند به اقدامات زیادی دست زدند، از جمله زمانی که ایشان برای نماز میرفتند، سر راهشان گروهی زن بیحجاب را میفرستند که از خودشان ادا و اطوارهای عجیب و غریبی دربیاورند! اما مرحوم شیخ بر خود بسیار مسلط بود و بهانهای بهدست آنها نمیداد.
این رفتارها در چه سالی اتفاق افتاد؟
سال آخر عمرشان؛ یعنی سال 1315ش. ایشان تصمیم گرفتند دیگر برای نماز نروند، اما در عالم خواب و بیداری به ایشان ندا رسید که نماز را ترک نکن! و ازهمینرو ایشان، هرچند که دیگر خیلی از خانه و حوزه بیرون نمیرفتند، نماز را میرفتند. واقعا شرایط پرفشار و سنگینی بود. عدهای هم واقعا اهانت میکردند.
اعتراضشان به چه بود؟
میگفتند: چرا ایشان مبارزه نمیکند؟ چرا تلگراف نمیزند؟ چرا مثل کاری که علما در مشهد کردند، در قم هم انجام نمیشود؟ منظورشان قضایای مسجد گوهرشاد و دستگیری عدهای از علما بود. اما ایشان به این نوع حرکتها اعتقادی نداشت. ایشان فردی مخلص بود و فقط به وظیفهای که احساس میکرد بر عهدهاش قرار گرفته است میاندیشید. ابداً در فکر ریاست نبود، بهویژه در برابر روحانیان بزرگی چون مرحومان آیات سید ابوالحسن اصفهانی و میرزای نائینی که از وقتی از عراق به قم آمدند، مرحوم جد ما برای کشاندن طلاب به جلسات درس آنها بسیار تلاش کردند تا خدای ناکرده به شأن آنها صدمهای وارد نشود. بههرحال بعدها، حتی منتقدان هم متوجه شدند که ایشان چه کار بزرگی انجام دادهاند.
در آن برهه از زمان، حفظ حوزه علمیه کار بسیار عظیمی بوده است. جنابعالی غیر از مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری، چه کسانی را در این راه پر مخاطره منشأ اثر میدانید؟
یکی دیگر از شخصیتهایی که حفظ حوزه واقعا مرهون ایشان است آقا سیداسماعیل صدر، پدر آقا صدرالدین صدر، هستند. ایشان مرد بسیار بزرگی بودند. پس از فوت مرحوم میرزای شیرازی، سیداسماعیل صدر شخص اول حوزه بودند. پس از چند ماه بهیکباره دیدند که ایشان نیستند! بعد معلوم شد که به شهرهای مختلف و به سراغ طلبههایی که میشناختند میرفتند و شهریهشان را شخصا به آنها میدادند. بزرگ دیگری که در سامرا ماندند و تا جایی که قدرت داشتند در حفظ حوزه تلاش کردند آقا تقی شیرازی بودند. حفظ حوزه کار بسیار مهم و عظیمی است که فقط کسانی به اهمیت آن پی میبرند که این گونه میاندیشند و دیگران چنین توانی ندارند. اینها در زندگی تصمیم خود را گرفته و خود را وقف خدمت به حوزه و اهل علم کرده بودند.
پژوهشکده تاریخ معاصر
حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی عبدالحسین حائری حوزه قم صدسالگی حوزه کشف حجابهمرسانی
مطالب مرتبط
- نفوذ ساواک به جلسه سری روحانیون مبارز
- حاج شیخ عبدالکریم به دنبال مدیریت فضای سیاسی دورانش بود
- سدی که شکسته شد؛ حضور گسترده زنان با حجاب در تشییع جنازه حاج شیخ
- مدرسه قم؛ از «قوانین» تا «قانون»
- آقای حاج شیخ تمایلی نسبت به عکس گرفتن ندارد چون معتقد به خودنمایی نیست
- مخالفت حاج شیخ با ورود حوزه به اختلافهای فکری بیفایده در جامعه
- مروری بر زندگی علمی و سیاسی آیت الله سید صادق روحانی
- آیت الله بروجردی: تا زمانی که قشون خارجی در کشور است، هیچ انتخاباتی برگزار نخواهد شد
نظر شما