به مناسبت سالروز شهادت آیت الله اشرفی اصفهانی
اولین کسی که از آیت الله خوانساری اجازه اجتهاد گرفت...

آیتالله اشرفی اصفهانی در سن بیست سالگی برای ادامهی تحصیل و نیل به مقامات عالیهی علمی و درجه اجتهاد، در سال 1343 هجری قمری رهسپار قم گردید.
ابتدا مدت یک سال در مدرسهی رضویه اقامت گزید. پس از آن در معیت آیتالله حاج شیخعبدالجواد جبل عاملی، به مدت دو سال در مدرسهی فیضیه در حجرهی فوقانی شمالی سکونت کرد. سپس به حجرهی 21 شمالی تحتانی فیضیه انتقال یافت. مدت بیست سال متوالی از عمر خود را به طور مجرد در همین حجره گذراند. در تمام طول مدت بیست و سه سالهی اقامت در قم تنها سه یا چهار ماه با خانواده بود و بقیهی این سنوات را تنها و مجرد به سر آورد.
علت تنهایی ایشان در این مدت طولانی، تنگدستی و فشار زندگی بود که حتی توانایی اجاره کردن یک اتاق را نداشت. زیرا ورود او به قم در زمان حیات مرحوم آیتالله حائری، مؤسس حوزهی علمیهی قم بود و ایشان به طلاب جدیدالورود شهریه نمیدادند. یعنی اوضاع طوری نبود که بتوانند بدهند. پس از فوت آیتالله حائری و ریاست مراجع و آیات ثلاث ( مرحوم آیتالله خوانسازی و آیتالله حجت و آیتالله صدر ) هم به علت شهریهی مختصری که میدادند، ایشان نمیتوانست خانوادهی خود را به قم بیاورد.
در این زمان ماهانه فقط حدود هشت تومان شهریه دریافت میکردند. پس از ورود مرحوم آیتالله بروجردی قدسسره به قم نیز که شهریهی طلاب فاضل و متأهل به مبلغ چهل و پنج تومان میرسید، باز هم این مبلغ حتی زندگی پانزده روز یک خانواده را تأمین نمیکرد. روی این جهت آیتالله اشرفی به طور مجرد در مدرسهی فیضیهی قم زندگی میکردند و هر چند ماه چند روزی جهت دیدار فرزندان و خانوادهی خود به اصفهان میرفتند.
آیتالله اشرفی تقریباً یک سال در جلسهی درس مرحوم آیتالله حائری قدسسره شرکت داشتهاند و پس از مرحوم آیتالله حائری چند سالی از محضر آیات ثلاث ( مرحوم آیتالله حجت کوهکمرهای، مرحوم آیتالله حاج سیدمحمدتقی خوانساری، مرحوم آیتالله سیدصدرالدین صدر ) بهرهمند شدهاند. بیشتر مطالب درس این سه بزرگوار را نوشتهاند که اکثر جزوات فقه و اصول درس آقایان موجود است.
آیتالله اشرفی پس از ورود به حوزهی علمیهی قم مورد توجه خاص فضلا و علما به خصوص آیات و مراجع ثلاث قرار میگیرند و با توجه به موقعیت استثنایی آن زمان و شدت فشار روحی از طرف رژیم رضاخان پهلوی به طلاب و حوزههای علمیه و روحانیون، ایشان تمام این مشکلات را متحمّل شده، با استقامت بینظیر خود به تحصیل ادامه میدهند و حتی در امتحانات اجباری که از سوی رژیم پهلوی تنظیم گشته بود، شرکت میکنند و موفق میشوند جواز پوشیدن عمامه و لباس را دریافت دارند.
اجتهاد در سن چهل سالگی
اشرفی با همهی مشکلات و مسایل آن زمان، در تحصیل علوم اسلامی و دینی جدیّت فرمود و پس از اندکزمانی از فضلا و مدرّسین نامی و برجستهی حوزهی علمیهی قم به شمار آمد و بسیار مورد توجه مراجعِ تقلید آن زمان قرار گرفت. او به خصوص بسیار مورد لطف و عنایت مرحوم آیتالله حاج سیدمحمدتقی خوانساری بود؛ طوری که آثای خوانساری اغلب بیآنکه قبلاً اطلاعی دهد، به حجرهی ایشان میآمد و گاه علاوه بر شهریهی مختصر رسمی که به همهی طلاب میداد، مبلغی به ایشان مرحمت میفرمود.
اولین اجازهی اجتهاد صادره از سوی این عالم مجاهد و متقی به آیتالله اشرفیاصفهانی داده شد. در آن هنگام شهید اشرفی چهل ساله بود. پیش از آن نیز شهید اشرفی چندین اجازه در امور حسبیه از آقای خوانساری دریافت داشته بود.
مرحوم آیتالله خوانساری در آن زمان در مدرسهی فیضیه، اقامهی نماز جماعت میکرد و در غیاب ایشان حضرت امام خمینی که در آن زمان از فضلای معروف و زهد و تقوای ایشان مورد قبول همهی محصّلین و طلاب حوزه بود، به نیابت ایشان به امامت جماعت میایستاد. در غیاب حضرت امام خمینی نیز با اصرار طلاب و فضلا، آقای اشرفی اقامهی جماعت میکرد که در یک نوبت امام خمینی نیز به ایشان اقتدا کردند.
پس از رحلت مرحوم آیتالله خوانساری نماز جماعت در مدرسهی فیضیه توسط آیتالله حاج شیخ محمدعلی اراکی ( اب الزوجهی مرحوم آیتالله خوانساری ) منعقد گشت و باز در غیاب ایشان، هر وقت شهید محراب در قم تشریف داشتند، به نیابت از ایشان هم اقامهی جماعت میفرمودند. من خود به یاد دارم هر گاه ایشان به نماز جماعت در مدرسهی فیضیه میایستاد، بدون استثنا همهی طلاب و فضلا اقتدا میکردند. زهد و تقوای ایشان مورد قبول همه بود. این امر از پیام تاریخی امام نیز کاملاً مشهود است که فرمود: « من قریب به شصت سال بود ایشان را میشناختم » این جمله، گویای همین مطلب است که امام در زمان مرحوم آیتالله حائری و آیات ثلاث با شهید محراب آشنا بودند و روی ایشان، شناخت کامل داشتند.
در کنارمرحوم آیتالله العظمی بروجردی
مرحوم آیتالله بروجردی بنا به درخواست جمعی از فضلا و مدرسین حوزهی علمیهی قم از بروجرد به قم تشریف آوردند. شهرت مرحوم آیتالله بروجردی پس از مرحوم آیتالله العظمی اصفهانی ( حاج سید ابوالحسن موسوی اصفهانی) بیش از سایر علما بود و مقام علمی ایشان بر احدی مخفی نبود.
از جهت بیان نیز کمنظیر بود. پس از ورود ایشان به حوزهی علمیهی قم و شروع درس فقه و اصول پس از اندکزمانی توجه خاص فضلا و بزرگان حوزه را به خود جلب کرد، به نحوی که بزرگان علما و مراجع تقلید فعلی نیز به درس ایشان حاضر شدند و از درس ایشان کسبفیض کردند.
آیتالله اشرفی به نحوی شیفتهی درس و بیان مرحوم آیتالله بروجردی شد که فرمود: « من پس از اندکزمانی ناگزیر دروس دیگر مراجع تقلید را رها کردم و جدیّت و کوشش نمودم که مطالب آیتالله بروجردی را جمعآوری و مطالعه کنم. » لذا طی مدت دوازده سال که آیتالله اشرفی در محضر درس ایشان حضور مییافت، تمامی دورس آن مرحوم را مینوشت و این نوشتهها موجود است؛ ولی متأسفانه او نتوانست آنها را به چاپ برساند.
شهید محراب پس از اندکزمانی با مرحوم آیتالله بروجردی مناسبات نزدیک یافت، طوری که مرتب به دیدار ایشان میرفت. هر وقت شهید اشرفی به اصفهان میرفت و باز میگشت، مرحوم آیتالله بروجردی به دیدار شاگرد خود به حجرهی او در مدرسه فیضیه میآمد، همچنین سایر مراجع تقلید به خصوص مرحوم آیتالله خوانساری.
مرحوم آیتالله بروجری در یکی از دیدارهایشان با آیتالله اشرفی به ایشان میفرماید: « شنیدهام شما جزوهی درس فقه و اصول را خوب مینویسید » در پاسخ اظهار میدارد: « گمان نمیکنم چنین باشد. حسنظن آقایان و حضرتعالی است و چنین نیست. »
مرحوم بروجردی با اصرار، یک جزوه از درس فقه را میگیرند و میبرند و پس از چند روز برای ایشان تقدیرنامه میفرستند.
او پس از مدتی، فوقالعاده مورد توجه مرحوم آیتالله بروجردی قرار میگیرد؛ طوری که اگر ملاقات ایشان به تأخیر میافتاد، گله میفرمود و اگر نام ایشان و آقای جبلعاملی که از مدرسین معروف قم و همدرس ایشان بود، در محضر آیتالله بروجردی برده میشد، مرحوم بروجردی میفرمود: « مگر ایشان در قم هستند؟ » و این حکایت از آن داشت که آیتالله بروجردی به حسب علاقهی زیاد مایل بود بیشتر، این دو نفر را ملاقات کند.
در اعیاد مذهبی که مردم به ملاقات آیتالله بروجردی میرفتند، به شهید محراب و بعض دیگر از فضلا اظهار میشد نزدیک بنشینند تا ایشان را ببینند. بعدها شهید محراب به دستور مرحوم آیتالله بروجردی در کرمانشاه ( باختران ) رخت اقامت افکند. اتفاق افتاد که آیتالله اشرفی از آیتالله بروجردی تقاضای اجازهی مسافرت میکرد و ایشان اجازه نمیفرمود. مدت سه سال درخواست این اجازه را تکرار میکرد و ایشان موافقت نمیفرمود و اظهار میداشت: « وجود شما در کرمانشاه بسیار نافع است و من اجازه نمیدهم. » و شهید محراب هم، چون فوقالعاده به استاد خود علاقمند بود، مایل نبود بدون اذن ایشان مسافرت کند. حتی بعد از فوت مرحوم آیتالله بروجردی قدس سره نیز گاهی که به فکر مسافرت میافتاد، خواب مرحوم آقای بروجردی را میدید که در خواب میفرمود: « صلاح است در کرمانشاه بمانید » و ایشان از مسافرت منصرف میگشت.
شهید محراب و امتحانات حوزهی علمیهی قم
مرحوم آیتالله بروجردی برای تشویق محصّلین زحمتکش حوزهی علمیهی قم، تصمیم گرفتند برنامهی امتحانات عمومی طلاب را انجام دهند. در سال 1330 شمسی امتحانات عمومی مقرّر گردید. در این رابطه چند نفر از مدرّسین و فضلای حوزهی علمیه از جمله آیتالله منتظری، شهید محراب آیتالله اشرفیاصفهانی، آیتالله جبلعاملی، آیتالله روحییزدی، مرحوم آیتالله فکوری یزدی و چند نفر دیگر مأموریت یافتند به عنوان ممتحن امتحانات دروس سطح و خارج فقه و اصول را شروع کنند. برای کسانی که قبول میشدند، شهریهی بیشتری مقرّر میگردید.
شهید اشرفی تا جایی که به خاطر دارم، مدت سه سال تا زمان اعزام ایشان به باختران در برگزاری امتحانات در حوزهی علمیه شرکت داشت. البته بعد از آمدن شهید محراب به باختران نیز امتحانات به طور رسمی در حوزهی علمیهی قم همهساله انجام میشود و نتیجهی مطلوبی گرفته شده است.
آیتالله اشرفی اصفهانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نمایندگی امام در کرمانشاه و امامت جمعه آن دیار منصوب شد و در 23 مهر 1361 در سنگر محراب نماز توسط جلادان منافق به شهادت رسید.
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ غلامرضا حسنی امام جمعه وقت ارومیه در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره آخرین دیدار آیتالله اشرفیاصفهانی و امام خمینی و علاقه میان آنها میگوید: یک روز ائمه جمعه مراکز استانها و شهرستانها در قم جلسهاى داشتند. حقیر نیز توفیق حضور پیدا کرده بودم. جلسه تمام شد. بعدازظهر در معیت آقایان به تهران آمدیم تا فرداى آن روز، با امام دیدار کنیم. شب در جایى با آقایان ائمه جمعه استانها با هم بودیم. آقایان از جمله شهید بزرگوار آیتالله اشرفى اصفهانى خیلى اصرار کردند که من ماجراى ترور اخیر را به طور مشروح تعریف کنم. من نیز توضیح دادم. از جمله اینکه گفتم وقتى منافق از پشت به من آویزان شد، با یک ضربه فنى چریکى، آن را به اندازه 2 متر آن طرفتر پرت کردم. در این هنگام آیتالله اشرفى به مزاح فرمود: آقاى حسنى! حالا که ما پیر و ناتوان شدیم و این چیزها را بلد نیستیم چه کارى باید بکنیم. یکى از آقایان گفت: حاج آقا براى شما هم خدا کریم است.
شب استراحت کردیم. فرداى آن روز همراه ائمه جمعه سرتاسر کشور، با حضرت امام دیدار عمومى داشتیم و امام صحبت مفصلى کردند. پس از اتمام سخنرانى، ائمه جمعه مراکز استانها به طور خصوصى به محضر امام شرفیاب شدند. آقاى منتظرى هم در میانشان بود، اما از همه پیرمردتر در میان ما آیتالله اشرفى اصفهانى بود. این دیدار هم تمام شد و آقایان یکى یکى از اتاق امام بیرون آمدند. ناگهان متوجه شدم در اتاق آیتالله اشرفى با امام تنها ماندهاند. یک مقدار حساس شدم که ببینم این دو مراد و مرید، چه کار مىکنند؟ یک لحظه دیدم آقاى اشرفى به طرف امام رفت، حرفهایى با امام زد که من نمىشنیدم، بعد به صورت خیلى عجیب دست ایشان را بوسید. جالبتر از این، امام نیز با یک حالت غیرعادى از جایش بلند شد و بر پیشانى او بوسه زد. منظره جالبى بود
خداحافظی امام با شهید اشرفی اصفهانی
همچنین حجتالاسلام محمد افشاری نیز در کتاب خاطرات خود روایت جالبی از خداحافظی امام با شهید اشرفی اصفهانی به شرح زیر نقل میکند: شهید اشرفی اصفهانی به دیدن امام در جماران رفته بود و بعد از دیدار و دستبوسی، در دفتر ایشان نشسته و گفته بود که من شهید میشوم. اطرافیان گفتند انشاءالله صد سال عمر خواهی کرد. اما برای چه این حرف را میزنی؟ گفته بود که حضرت امام به صورت خاص با من خداحافظی کرد و برخورد امام به گونهای دیگر بود. مرتب به من میگفت: فرمایشی نداری؟ کاری نداری؟ هرکاری داری بگو تا انجام دهند. لذا برداشت من این است که شهید خواهم شد.
صدسالگی حوزه
شهید محراب آیت الله اشرفی اصفهانی امام خمینی آیتالله بروجردی سید محمد تقی خوانساری
همرسانی






مطالب مرتبط
- آیتالله بروجردی به روایت دانشنامه ایرانیکا
- قم - نیمه شعبان 1341 / ماجرای سخنرانی اعتراضی صادقی تهرانی در حضور امام
- آیت الله بروجردی: از شما استدعا دارم به تهران بروید
- سیدرضی شیرازی: آقای بروجردی تاکید داشت از حکومت پول نگیرد، حتی برای ساخت مسجد اعظم کمک شاه را قبول نکرد
- جریان های فکری سیاسی حوزه علمیه قم، در سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷
- روایت امام از بی رغبتی حاج شیخ به ریاست بر حوزه
- آیت الله بروجردی: باید انصاف داشت، برو پیش طالقانی
- زعامت آیت الله بروجردی و نوسازی نهاد مرجعیت
جدیدترین مطالب
15 دیماه در گذر تاریخ

نظر شما