یادی از اولین و رشک‌برانگیزترین نماز جمعه تهران

یادی از اولین و رشک‌برانگیزترین نماز جمعه تهران

بوده‌‌اند فقهایی که حکم به حُرمت نماز جمعه در زمانه‌‌ی غیبت داده‌‌اند. ملا احمد نراقی نقل کرده بود که فقهایی چون شیخ مفید و سید مرتضی علم الهدی و شیخ طوسی از قائلین به تحریم و عدم جواز نماز جمعه در زمانه‌‌ی غیبت بودند. ‌[۱]‌ حتی نقل شده است که مرحوم آیت‌ﷲ بروجردی نیز نماز جمعه را غیر مشروع می‌‌دانسته و می‌‌گفته است که «شیعه در اصل نماز جمعه و دأب نماز جمعه نداشت؛ و نماز جمعه از این‌جا باب شد که در آغاز دوران صفویه که حکومت به دست شیعه افتاد، دیدند که جای نماز جمعه خالی است و آن عظمت و کبکبه و اجتماع عظیمی که در روزهای جمعه وجود داشت، از بین رفته است؛ پس احساس خلأ شد و از این رو به فکر افتادند که نماز جمعه را باب کنند». ‌[۲]‌ این البته بیانات آقای بروجردی در ضمن بحث از نماز جمعه بود. ولی در مقام اظهار فتوی، بنا به مصالحی از تصریح به نامشروع‌بودن نماز جمعه در عصر غیبت خودداری کردند. ایشان نظر خود را این‌گونه ابراز داشتند: «اگر کسی نماز جمعه بخواند، بنابر احتیاط واجب، باید نماز ظهر روز جمعه را هم بخواند». ‌[۳]‌

اگرچه چنین آرائی در میان فقهای شیعه وجود داشت، اما رأی غالب فقیهان این‌چنین نبود. مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار ادعا کرده بود که «گمان نمی‌‌کنم هیچ عاقلی با قطع نظر از اجتماع مورد ادعا درباره نماز جمعه در وجوب آن به‌طور عینی و در هر زمانی مانند تمام فرائض دیگر شک و تردید کند». ‌[۴]‌ به‌نظر می‌‌رسد اغلب فقها نظر به نماز جمعه‌‌ای داشتند که در زمانه‌‌ی معصوم (ع) برپا گردد. حاکمیتی که نیابت از معصوم (ع) داشته باشد، البته می‌‌تواند نماز جمعه را نیز برپا کند. امام خمینی (ره) هم از جمله فقهایی بود که نماز جمعه را جایز می‌‌شمرد و بدان امیدها داشت. ایشان در کتاب کشف الاسرار که در سنین جوانی به رشته تحریر در آوردند، اشاره کوتاهی به مسأله نماز جمعه می‌‌کنند. در کتاب تحریر الوسیله که در زمان تبعید به ترکیه تألیف شد اما به طور مشروح به این مسأله می‌‌پردازند. امام در آبان ماه ۱۳۴۴ یک ماه پس از تبعید به نجف اشرف در مسجد شیخ انصاری در جمع علمای حوزه نجف می‌‌گوید: «مسیحیون خیال نکنند که اسلام هم، مسجد هم، مثل کلیساست… مسجد مرکز سیاست اسلام بوده است. در… خطبه جمعه مطالب سیاسی است… مسائل مربوط به جنگ‌ها، مربوط به سیاست مُدن، این‌ها همه در مسجد درست می‌‌شده است». ‌[۵]‌

باری؛ امام خمینی به سیاسی‌بودنِ نماز جمعه اذعان می‌‌داشته است. ایشان اما امامت جمعه را مربوط به امام معصوم می‌دانسته: «امامت جمعه از مناصب مربوط به ولی امر است و کسی بدون نصب نمی‌‌تواند تصدی کند». ‌[۶]‌ پیروزی انقلاب در سال ۵۷ کافی بود تا این ایده‌‌ی آیت‌ﷲ خمینی جامه‌‌ی عمل بپوشد. پیش از انقلاب هم اما نماز جمعه برقرار بود. در عهد قاجار هنگامی که فتحعلی‌شاه مسجد شاه را در تهران بنا کرد، تصمیم گرفت میرسید مهدی خاتون‌آبادی امام جماعت اصفهان را برای امام جمعه در مسجد شاه به تهران بیاورد. فرزندان خاتون‌آبادی، یکی پس از دیگری به امامت جمعه تهران رسیدند. در این میان حتی میرزا زین العابدین امام جمعه نیز قرار داشت که به عضویت لژ فراماسونری درآمده بود. آخرین نواده این خاندان سید حسن امامی بود که به فرمان محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲۴ به امامت جمعه تهران نائل آمد. وی فقیه، حقوقدان و قاضی بود. تحصیلات دینی خود را در نجف و تحصیلات دانشگاهی را در سوئیس گذرانده بود. او مدتی نیز به ریاست مجلس شورای ملی رسیده بود.

پس از پیروزی انقلاب، به سید حسن امامی انتقاد می‌‌شد. تمامی ائمه‌‌ی جمعه پیش از انقلاب مورد نقد قرار می‌گرفتند؛ چرا که «نماز جمعه مظهر حاکمیت سیاسی اسلام و قدرت حکومت اسلامی است. اولاً امام جمعه باید منصوب حکومت مرکزی باشد؛ ثانیاً نام امام و رهبر حکومت اسلامی در خطبه نماز (که خطبه‌‌ای سیاسی است) به تأیید و تعظیم ذکر شود. نمازی که هویتش را چنین شرایطی تشکیل می‌‌دهد چگونه می‌‌تواند با حضور طاغوت‌ها و مستکبرین و مترفین حاکم بر جامعه و با وجود امام جمعه‌‌های منصوب ساواک (نمونه عاقبت‌به‌خیرش دکتر سید حسن امامی فارغ التحصیل سوئیس، دکترای حقوق، استاد حقوق مدنی دانشکده حقوق، ملبس به لباس غصبی روحانیت و امام جمعه تهران و کسی که در سفرها یاسین به گوش شاه می‌‌خواند و بالاخره معروف به امام جمعه لندن) و در عین حال با غیبت حکومت علوی و امامت راستین الهی و عدم امکان اجتماع انبوه مسلمانان برگزار شود و شاه و دربار از این شرایط خاص نماز جمعه سوء استفاده نکنند و امام جمعه لندن نتراشند و در خطبه نماز سکه به نام اعلی هرزه قدر قدرت نزنند؟» ‌[۷]‌ باری؛ سید حسن امامی و دیگر ائمه جمعه پیش از انقلاب مورد غضب بودند؛ چرا که به تعبیر مدافعان حکومت اسلامی، آن افراد در حاکمیتی ناصالح نماز را اقامه می‌‌کردند. با پیروزی انقلاب اما نگاه‌ها به نماز جمعه نیز تغییر کرد. ‌[۸]‌ آیت‌ﷲ صادقی تهرانی در مشهد و جمکران و دانشگاه صنعتی شریف تهران به اقامه نماز جمعه پرداخت. آیت‌ﷲ سید احمد خوانساری هم در مسجد بازار تهران نماز جمعه را برپا می‌‌کرد.

شش ماه پس از پیروزی انقلاب، آیت‌ﷲ خمینی تصمیم می‌‌گیرند نماز جمعه به نحو رسمی برگزار شود. ‌[۹]‌ سید محمود طالقانی، مناسب‌‌ترین گزینه در این زمینه تشخیص داده می‌‌شود. چهارشنبه، سوم مردادماه برابر با اول رمضان، سید احمد خمینی به آیت‌ﷲ طالقانی تلفن زده و این امرِ امام را ابلاغ می‌‌کند. مرحوم طالقانی ابتدا امتناع می‌‌کند و می‌گوید که «من بیمارم، خسته‌‌ام، پاهایم درد می‌‌کند، دست کم فرصتی بدهید که برنامه‌ریزی کنیم. پسفردا که نمی‌‌شود؛ به تدارکات نیاز داردن. ‌[۱۰]‌ سید احمد اما کوتاه نمی‌‌آید. دکتر احمد جلالی که از نزدیکان به آیت‌ﷲ طالقانی بوده و برنامه‌ی «با قرآن در صحنه» را به همراه آیت‌ﷲ از تلوزیون اجرا می‌‌کرده است، ایشان را اقناع می‌‌کند. جلالی اقامه‌‌ی نماز در دانشگاه تهران را پیشنهاد می‌‌دهد: «بلافاصله گفتم دانشگاه تهران هم مرکزیت دارد، هم جای زیبایی است و هم با معناست. چون شما یکی از پیشتازان پیوند دانشگاه و مسجد بودید؛ مگر همیشه نمی‌‌خواستید در صحن دانشگاه نماز اقامه شود؟». ‌[۱۱]‌ آیت‌ﷲ طالقانی می‌‌پذیرد. جلالی که معاونت برنامه‌‌های صداو سیما را برعهده داشته، با مسئولان تماس می‌‌گیرد که فوراً اخبار را قطع و اعلام کنید که آیت‌ﷲ طالقانی از سوی حضرت امام به امامت جمعه تهران منصوب شده‌‌اند و اولین نماز جمعه پسفردا برگزار خواهد شد. تلوزیون اما برنامه‌‌های خبری را قطع نمی‌‌کند و این خبر را مسکوت می‌‌گذارد. جلالی ادعا کرده است که آن شب در واحد خبر افرادی بودند که چندان از انتصاب آقای طالقانی به امامت جمعه خوششان نیامده بود. جلالی در خصوص برنامه‌‌های خبری مسئولیت و اجازه دخالت نداشته است. وی به جام جم می‌‌رود و می‌‌خواهد که پس از خبر، فرصتی در اختیار او قرار داده شود تا در مورد نماز جمعه سخن بگوید: «فرصتی نبود که از یکی از بزرگان و فقهای قم بخواهیم بیایند و در این باره توضیح بدهند؛ به ناچار خودم جلوی دوربین رفتم و حکم حضرت امام در برگزاری نماز جمعه و انتصاب آیت‌ﷲ طالقانی را به امامت جمعه اعلام کردم». ‌[۱۲]‌

فردای آن روز مرحوم طالقانی با سید احمد خمینی تماس گرفته و می‌‌گوید: «آقا باید فتوا بدهند که نماز ظهر مردم ساقط است. نمی‌‌توانم مسئولیت نماز مردم را به‌عهده بگیرم؛ باید مستند به فتوای ایشان عمل کنم». ‌[۱۳]‌ کمی بعد حاج احمد آقا خبر می‌‌دهد که امام فرمودند: سخن آقای طالقانی درست است و نظر مرا اعلام کنید. در این مدتِ کوتاه، برخی توصیه می‌‌کنند که امام خمینی، خود نیز در این نماز شرکت کند تا مردم هم به شوق ایشان در نماز حضور بیابند. آیت‌ﷲ خمینی اما می‌‌گوید: حضور آقای طالقانی کافی است تا نماز بگیرد. جمعه ۵ مرداد ماه ۱۳۵۸، سوم رمضان المبارک، نخستین نماز جمعه رسمی به امامت آیت‌ﷲ سید محمود طالقانی برپا می‌‌شود. گرمای مردادماه و تشنگی رمضان و کوتاهی مدتِ اطلاع‌رسانی سبب نشده بود تا مردم از حضور در این اجتماع سر باز زنند. از ساعت ۸ صبح مردم وارد محوطه دانشگاه می‌‌شدند. عدم امکانات کافی در اولین اجتماع نمایان بود. صدای بلندگوها به همه جا نمی‌‌رسید. آب برای وضو کمتر یافت می‌‌شد. بسیاری از مردم به تیمم اکتفا کردند. آیت‌ﷲ طالقانی ساعت ۱۲ و ۳۰ دقیقه ظهر وارد محوطه دانشگاه شده و به سمت جایگاه خطبه نماز جمعه م‌ی‌رود. جمعیتی که از ساعات بامدادی در محوطه حضور داشته‌اند با ورود آیت‌ﷲ طالقانی تکبیرگویان از وی استقبال می‌‌کنند. پیش از شروع خطبه‌‌ها آیت‌ﷲ طالقانی به جمعیت تأکید می‌‌کند که چون خطبه‌‌های سیاسی نماز جمعه جزو مراسم نماز است از دادن هرگونه شعار یا حتی تأیید خطبه خودداری کنند.

ت‌ﷲ در آن اولین نماز، از ضرورت نماز جمعه می‌‌گوید و قدرت مسلمین را در این‌گونه اجتماع‌ها به تصویر می‌‌کشد. در آن زمان، انتخابات مجلس خبرگان نزدیک بود. آیت‌ﷲ به این موضوع نیز اشارتی می‌‌کند و از همه‌‌ی گروه‌ها می‌‌خواهد تا در این انتخابات شرکت کنند.

در زمانی که آیت‌ﷲ طالقانی خطبه می‌‌خوانده، عده‌‌ای در خیابان آناتول فرانس (قدس) نماز جماعتی برپا کردند که با ممانعت نیروهای انتظامات، این نماز بر هم زده می‌‌شود. روزنامه‌‌ها، نماز این عده را توطئه‌‌‌ای نامیدند که در نطفه خفه شد. اما به‌نظر می‌‌رسد که عدم اطلاع دقیق از شرایط نماز جمعه در این اولین اجتماع، سبب این واقعه شده بود. همین عدم اطلاع مردم از نماز جمعه بود که سبب می‌‌شد روزنامه‌‌ها و صدا و سیما به تشریح مکرر نماز جمعه و توضیحاتی در این خصوص بپردازند.

خطبه‌‌ها در عین آرامش و نظم مردم به انجام می‌‌رسد و نماز جمعه اقامه می‌‌شود. گفته شده است که در این اجتماع، بیش از یک میلیون نفر شرکت کرده بودند. تصاویر این اجتماع از تلوزیون پخش می‌‌شود. احمد آقا یک روز پس از این، گفته بود: «آقا دیشب با دقت تمام خطبه‌‌های نماز جمعه را تماشا کردند… بسیار خوشحال شدند و گفتند عجب نمازی شد!».‌[۱۴]‌ اجتماعی که در کمتر از دو روز اطلاع‌رسانی شده و با کمترین امکانات برگزار شد، به یکی از باشکوه‌ترین نمازهای تاریخ تبدیل شده بود. روزنامه جمهوری اسلامی پس از این پیشنهاد داده بود که «با توجه به این‌که دانشگاه بهترین محل تجمع نیروهای انقلابی است، ولی چون وجود دیوارها و پله‌‌ها و ساختمان‌های متعدد، مشکلاتی در به هم پیوستگی صفوف ایجاد کرده بود، بهتر است از این پس مراسم نماز جمعه در خیابان مصدق(ولی‌عصر) برگزار شود؛ زیرا به‌واسطه داشتن آب و درخت و سایه فراوان و وسعت زمین و مستقیم‌بودن خیابان، این محل مزیت‌‌های ویژه‌‌ای دارد».‌(15)

سال‌ها پس از این، نماز جمعه اینک در مصلای تهران برگزار می‌‌شود؛ محلی که هم آب برای وضو گرفتن دارد، هم سایه فراوان و هم وسعت زمین. آن‌چه که امروز اما کم دارد، آن اجتماع عظیم در اولین نماز جمعه است. نماز و اجتماعی پرشور که اگر شکل بگیرد، همگان می‌‌توانند بر آن رشک برند که «عجب نمازی شد».


مجله‌ی آنگاه، شماره‌ی چهارم سید محمود طالقانی

هم‌رسانی

مطالب مرتبط
نظر شما