مصاحبه با آیتالله حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی
آقا رحیم ارباب و «شرح لمعهای که پدر جد درس خارج بود»

با تشکر از اینکه ما را به حضور پذیرفتید. و با این امید که از خرمن تجربیات و معلومات شما خوشههائی برگرفته شود، سوالاتی چند را مطرح میکنیم. در ابتدا خوب است مقداری از ایام طلبگی و چگونگی تحصیلات استاد بشنویم.
زمانی که من از سده به قصد تحصیل راهی اصفهان شدم، مرحوم آقا شیخ محمدباقرجبل عاملی دایی بنده در مدرسه مرحوم ثقه الاسلام حاج شیخ محمدعلی نجفی حجرهای داشتند. خدمت ایشان رسیدم و با کمک و راهنمایی ایشان مشغول تحصیل شدم. هر دو هفته یکبار به قصد دیدار والدین پیاده راه سده را در پیش میگرفتم. دو فرسخ راه بود. در بازگشت یک بقچه نان به دوش داشتم که غذای دو هفته آیندهام بود. در آن سن و سال به این کیفیت زندگی کردن مشکل بود، اما علاقه فراوان به تحصیل نمیگذاشت که از سختیها ناراحت شوم. معمولاً طلبهها مشابه همین وضعیت را داشتند. در عین حال مرتبه خوبی از خلوص و صفا مشاهده میشد.
محضر کدام یک ازاساتید اصفهان را درک فرمودهاید؟
در گذشته حوزه اصفهان رونق به سزایی داشت. وجود اساتید گرانمایه و نادر به آن چنان جذابیتی داده بود که شما کمتر کسی از بزرگان سلف را مییابید که چند سالی دراین حوزه تحصیل نکرده باشد. مرحوم ملا هادی سبزواری، آیتالله بروجردی و بزرگانی دیگر سالیانی چند از حوزه اصفهان بهرهمند بودهاند. من مغنی و مطول را خدمت مرحوم جلالالدین همایی که بعد استاد دانشگاه تهران شدند خواندم. ایشان در مدرسه نیمآورد حجره داشت و درسشان را در مسجد جارچی میفرمودند. صفات خوبی در مرحوم همایی جمع شده بود. لحظهای را بیثمر از دست نمیداد. گاهی میشد که ایشان کتاب سنگین و پرمحتوابی را در راه مطالعه یا حفظ میکردند؛ به این جهت بود که مرحوم همایی در مدت چندین سال طلبگی مدرسه نیمآورد جامعیتی در اکثر علوم معمول در آن زمان پیدا کرد. شرح لمعه را خدمت آقا میرزا احمد مدرس و آقا شیخ علی یزدی خواندم. مرحوم آقا شیخ علی یزدی آنگونه در ادبیات مسلط بود که به نحو رجز درس میگفت؛ یعنی با عبارات مسجع و مقفی. قسمت زیادی از قوانین را نزد آقا سید علی نجفآبادی خواندم، رسائل، مکاسب و حتی مقداری از کفایه را خدمت فقیه و مجتهد معروف آقا میر سید محمد نجفآبادی خواندم. ایشان مردی بزرگ و در تدریس کفایه مدرس مبرزی بودند. همراه آیتالله حاج آقا عطاءالله اشرفی اصفهانی به درس مکاسب مرحوم شیخ محمدرضا جرقویهای میرفتیم. مرحوم جرقویهای در زندگی خود حالات و کیفیات بسیار خوبی داشتند. ایشان نسبت به دنیا به حداقل از ضروریات اکتفا میکرد و با مرتبه خوبی که از مناعت طبع داشت، پاکیزه میزیست. مرحوم حاج سید محمدمهدی درچهای در مسجد نو اصفهان مکاسب میفرمودند؛ درس ایشان هم میرفتم.
در ابتدای فرمایشات شما اشارهای به اهمیت حوزه قدیم اصفهان شد؛ خوب است دراین زمینه توضیحات بیشتری داشته باشید.
حوزههای طلبگی قدیم تنها به فقه و اصول خلاصه نمیشد، بلکه در کنار این دو علومی دیگر از قبیل تفسیر، اخلاق، طب، ریاضیات، نجوم و فلسفه در آن تدریس میشد. حوزه اصفهان اساتید فرید و همه فن حریفی داشت که به خوبی از عهده تدریس این علوم در کنار فقه واصول برمیآمدند. اساتیدی که هم مجتهد بودند و هم در این علوم صاحب نظر؛ بعضی از آنها مانند مرحوم آخوندکاشی، جهانگیرخان قشقایی، مرحوم ارباب، مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی، مرحوم سید محمدباقر درچهای، مرحوم شیخ محمدخراسانی و مرحوم مدرس جزء نوادر و سرآمد اقران خود بودند.
حضرتعالی غیر از فقه و اصول چه تحصیلاتی داشتهاید؟
مقداری از علوم معمول در آن زمان را خواندم. مثلاً مقداری از معقول را خدمت مرحوم آقا شیخ محمود مفید خواندم. ایشان هدایه میبدی را در مسجد دارالشفاء بازار مسگرهای اصفهان تدریس میفرمودند. استاد بزرگ معقول مرحوم آقا شیخ محمد خراسانی در مدرسه صدر حجرهای داشتند. در همانجا برای عدهای شرح منظومه میفرمودند. من که دراین درس نیز شرکت میکردم تمام مطالب ایشان را مینوشتم، که بعد بعضی از دوستان و همچنین بعضی از خانمها که به اینگونه بحثها اشتغال و علاقهای داشتند این نوشتهها را میگرفتند و استنساخ و استفاده میکردند. خدمت حاج میرزا علی آقا شیرازی که بسیار مرد پاک و مهذبی بودند درس تفسیر و نهج البلاغه میرفتم. تفسیر و نهج البلاغه ایشان واقعا کمنظیر بود. و برای کسانی که نبودند تصورش مشکل است. نجوم و تقویم عربی را خدمت حاج شیخ محمدرضا رهنانی خواندم. ریاضیات را خدمت مرحوم ارباب - رضوان الله علیه - خواندم. حاج آقا رحیم ارباب فقیه صاحبنظر و بسیار مرد جلیلی بود که در عین جامعیت، اخلاق و رفتار بینظیری داشت. این مرد متواضع درس شرح لمعهای می گفت که پدر جد درس خارج بود.
فرمودید بعضی از خانمها یاداشتهای درس شرح منظومه شما را گرفته و استفاده میکردند. در آن زمان خانمهایی بودند که در حوزه معقول بخوانند.
بله بودند خانمهایی که درس میخواندند. فقه، اصول و فلسفه، از جمله شاگردان مرحومه حاجیه خانم امین که درس و بحث داشتند.
درس خواندن خانمها مورد اعتراض بعضی از آقایان نبود؟
نه خیر بلکه خانمها توقع بیشتری داشتند و میخواستند که حوزه به آنها بیشتر توجه کند و امکانات بهتری جهت تحصیل آنها فراهم سازد.
خوب است استاد خاطرهای از دوران طلبگی خود برایمان بازگو کنند.
اگر بشود خاطره گفت. آن وقت که من تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل از اصفهان به قم بیایم، هیچ پولی نداشتم. به همین علت یک سال نماز استیجاری به مبلغ پنج تومان قبول کردم و این پنج تومان را خرج سفر کرده و به قم آمدم، و مدتی در مدرسه رضویه و حجرههای نمناک مدرسه خان و مدتی در فیضیه به سر بردم و با شهریه مختصری که داده میشد به قناعت میگذراندم و از برکت آنها کتابهای ضروری را هم تهیه میکردم.
در چه سالی به قم تشریف آوردید؟
سالش را دقیق به خاطر ندارم. قم که آمدم در مرحوم آیتالله حائری میرفتم. البته در این درس جزء طبقه دوم و سوم از شاگردان بودم. چون در درس ایشان مرحوم آقای حجت، مرحوم سید محمدتقی خوانساری و ازاین قبیل شرکت میکردند. مرحوم حجت بعد از درس آیتالله حائری برای ما درس داشتند. بعدها هم که آیتالله بروجردی تشریف آوردند، درس ایشان میرفتم.
حضرتعالی از چه زمانی تدریس را شروع کردید؟
زمانش را که به صورت دقیق یادم نیست، چون در نظام طلبگی تدریس و تحصیل با هم مقارن است و به طور معمول درسهای پایین توسط مشغولین به درسهای بالاتر تدریس میشود، من هم اغلب این طور عمل میکردم، اما درسهای عمومی من که جنبه یک درس عمومی در حوزه را داشته است عبارت است از چندین دوره مطول، مغنی، رسائل، مکاسب و کفایه.
چه خاطرهای از شاگردان خود دارید؟
بله؛ آقایان حاج شیخ اسماعیل ملایری، حاج سید محمدحسین طهرانی، یوسف صانعی، موسی صدر، شیخ محمدرضا صلواتی، محمدی گیلانی، صادق خلخالی، حسین مظاهری، مهدوی کنی، اخوی ایشان آقای باقری، آقای ستوده و همچنین مرحوم آقا مصطفی خمینی (رضوان الله تعالی علیه) از جمله کسانی بودند که به درس و مقید بودند. جدیت و علاقه فراوانی نسبت به درس داشتند. گاهی بعضی از شاگردان در درس میگفتند :«کفاف کی دهداین بادهها به مستی ما؟» منظور ایشان این بود که بیشتر بخوانیم. عموماً نظر و شائبه هم جز رضای خدا نبود.
نسبت به امام خمینی اگر خاطرهای دارید بفرمایید.
به احترام نام ایشان باید بلند شد. استادی اشجع و دارای تمام صفات کمال بوده و هستند. از خدمت ایشان استفادههای بسیار بردم. در همین رابطه خاطرهای هست. زمانی عدهای از درآویش آمده بودند و بعضی از حجرههای مدرسه فیضیه را به قصد اقامت تصرف کرده بودند. بیرون راندن آنها با اشکالاتی روبرو شده بود. امام در این قضایا حریف بودند، بعد از مشاجره سیلی محکمی به گوش یکی از آنها زده و همین مقدمه بیرون راندن آنها شد و آنها را از مدرسه بیرون کردند، امروز هم که سیلی محکمتری به گوش آمریکا و دیگر ابرقدرتها نواخته اند.
مجلهی حوزه، شمارهی 15
همرسانی






مطالب مرتبط
جدیدترین مطالب
15 دیماه در گذر تاریخ

نظر شما