گزارشی از اولین جلسه از سلسله نشست های دوره ای حوزه صد ساله با حضور حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه، با موضوع: رابطه حوزه علمیه با جریان های نو اندیش

خسروپناه: اولین مواجهه حوزه علمیه قم با روشنفکری، از جنس تاملات فلسفی بود

خسروپناه: اولین مواجهه حوزه علمیه قم  با روشنفکری، از جنس تاملات فلسفی بود

امین اسدپور، مدیر موسسه علمی فرهنگی ضحی، در ابتدای جلسه به بیان مسئله پرداخته و گفت: صدسالگی حوزه علمیه فرصت مغتنمی است برای شناخت  جایگاه و منزلت و نقش حوزه در تحولات اجتماعی و بهانه ای است برای بازخوانی یک قرن تجربه حوزه علمیه قم.

یکی از موضوعاتی که در دوره حوزه صد ساله و در جلسه امروز با حضور حجه الاسلام والمسلمین خسروپناه مطرح می شود، موضوع «رابطه حوزه علمیه قم با جریان های روشنفکری » است.

در ادامه نشست خسروپناه در تبیین موضوع و بیان سوال مطرح شده گفت؛ می دانیم قرن گذشته با افول روشنفکرانی مثل طالبوف، میرزا ملکم خان، آخوند زاده و سپهسلار و... و در آخر به استبداد رضاخانی منجر شد.

بعد از آن روند مدرنیزاسیون و غرب گرایی شدیدی از طریق روشنفکر انی مثل فروغی و کسروی و احمد متین دنبال شد.

در دهه بیست، ظهور روشنفکران چپ را شاهد هستیم. در همین دوران روشنفکران دینی مثل سنگلجی، خرقانی، نجم آبادی، و در نسل بعدی مثل آیت الله طالقانی و مرحوم بازرگان، پدید آمدند.

 در دوران معاصر نیز افرادی چون ملکیان و شبستری و دکتر سروش جزء روشنفکران دینی محسوب می شوند.

حال سوال این است که حوزه علمیه قم چگونه با پدیده روشنفکری به طور عام و با روشنفکری دینی به طور خاص مواجه بوده است؟ چه تاثیرهایی بر جریان روشنفکری گذاشته است و یا اینکه چه تاثراتی را پذیرفته است؟ و اینکه صورت بندی شما از رابطه حوزه علمیه قم باجریان روشنفکری چگونه است؟

حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه در ادامه مباحث خود را با تشریح تفاوت سه عنوان تاسیس،بازتاسیس و احیا و بهترین گزینه برای عنوان یکصدمین سالگشت آغاز کرد و گفت؛ عمر جریان روشنفکری در ایران به زمان سلطنت قاجار باز می گردد. این جریان ابتدا توسط دانشجویان اروپا دیده و بعدها از جهان عرب وارد ایران شد. ویژگی بارز جریان روشنفکری غربی اصالت دادن به عقل خودبنیاد است که منجر به سکولاریسم می شود. اما جریان روشنفکری ایرانی غالباً به بُعد سکولاریسم آن تمایل نشان داده و بیشتر مقلد غرب بوده اند تا اینکه از عقل خودبنیاد بهره ببرند. از این رو مشاهده می شود جریانهایی که در غرب همسو با سکولاریسم هستند در ایران بازتاب پیدا می کنند و کتابهای آنها ترجمه می شود اما جایی برای تفکراتی که با تکیه بر عقل خودبنیاد به نقد جریانهای سکولاریسم می پردازند در ایران وجود ندارد.

روشنفکری در ایران به چهار گروه تقسیم می شود: روشنفکران با گرایش های مارکسیستی و سوسیالیستی و لیبرالیستی و روشنفکران دینی. اما همه اینها در مطلب فوق یکسان هستند که مصرف‌کنندۀ دستاوردهای سکولار عقلانیت خودبیناد غرب هستند.

مواجهه حوزه علمیه قم با جریان روشنفکری را می توان در قالب شش جریان دسته بندی نمود: فلسفی، کلامی، فلسفی-کلامی، استدلالی-اجتهادی، نواندیشی دینی و سنتی. البته ناگفته نماند که اولین مواجهه حوزه با جریان روشنفکری توسط سید جمال الدین اسدآبادی اتفاق افتاد اما از آنجا که او درس خوانده نجف بود در این مقاله مورد بررسی قرار نگرفت.

اولین مواجهه ای که در حوزه علمیه قم شکل گرفت مواجهه فلسفی بود و توسط فاضل تونی و رفیعی قزوینی محقق شد چه اینکه اینها اولین کسانی بودند که متوجه شدند روشنفکری بیشتر از آنکه منجر به التقاط بشود، الحاد را در پی دارد و از این رو علوم معقول را در حوزه رواج دادند.

اما اولین کسی که مستقیما به مواجهه فلسفی با جریان روشنفکری پرداخت علامه طباطبایی بود و المیزان او را می توان نمونه‌ی بارزی از این مواجهه در نظر گرفت. همچنین کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم با این دغدغه نگاشته شده است. شاگرد او شهید مطهری هم در همین مسیر قدم برداشت و گزاف نیست اگر بگوئیم تمام آثار او در ذیل دغدغه مواجهه با روشن فکری جای می گیرد.

 

مواجهه دوم مواجهه کلامی است که امثال آیت الله صافی گلپایگانی پرچم دار آن هستند و مواجهه سوم که جلودار آن آیت الله سبحانی است، مواجهه فلسفی-کلامی است نه اینکه فلسفی محض و یا کلامی محض باشد.

مواجهه چهارم مواجهه ای است فعالانه، بخلاف مواجهه های گذشته که همیشه در مقام پاسخ بودند. در این مواجهه به سراغ سوالات جهان مدرن رفته و فارغ از اینکه غرب چه جوابهایی به آنها داده است به پاسخ پرداخته می شود. عمر این مواجهه به 20 سال قبل باز می گردد و در قالب فلسفه های مضاف رواج پیدا کرده است. مباحثی که تحت عنوان فقه الاجتماع، فقه حکمرانی، فقه سیاسی، فقه اقتصاد، فقه نظام‌های اجتماعی و ... مطرح شده اند در قالب این مواجهه صورت بندی می شوند. در میان مواجهه های صورت گرفته، چنین مواجهه ای از مطلوبیت بیشتری برخوردار است؛ هر چند مواجهه آرمانی آن است که حوزه علمیه تولید سؤال برای تمدن غرب داشته باشد، کما اینکه بعد از انقلاب اسلامی سوالاتی برای تمدن غرب ایجاد کرده ایم اما در حال حاضر تمدن غرب بر جهان حاکم است و به لحاظ جامعه‌شناختی همۀ ما انسانِ ایرانی مسلمانِ غربی هستیم؛ چراکه به‌هرحال متأثر از مفاهیم غربی می باشیم. انسان نمی‌تواند از مفاهیم عصر خودش یا حداقل از پرسش های آن منفک باشد.

در مواجهه پنجم که نواندیشان دینی آن را رهبری می کنند به فقهی سازی مفاهیم مدرن پرداخته شده است. این جریان همانند روشنفکران دینی، دین را به ذاتی و عرضی تقسیم می کنند و گزاره های عرضی دین را تاریخ مصرف گذشته دانسته و سعی می کنند خلأ آنها را با توجیه فقهی مفاهیم غربی جبران نمایند.

مواجهه ششم که جریان سنتی آن را رقم می زند مسامحتاً عنوان مواجهه را با خود حمل می کند چراکه دغدغه مواجهه در انها وجود ندارد و در واقع مسأله آنها دنیای معاصر نیست، هر چند گاهی به برخی از مسائل آن پاسخ بدهد.

یک مواجهه ای می توانست در حوزه های علمیه شکل بگیرد و آن مواجهه عرفانی با جریان روشنفکری بود که البته چنین اتفاقی رخ نداد و ظرفیت مباحث عرفانی در این راستا به کار گرفته نشد.

 


صدسالگی حوزه روشنفکری نواندیشی دینی مصطفی ملکیان خسروپناه صدسالگی حوزه نشست تخصصی

هم‌رسانی

مطالب مرتبط
نظر شما