امام موسی صدر، از تحصیل در حوزه قم تا تاسیس نخستین نهاد سیاسی شیعی در لبنان و کمک به مبارزان علیه طاغوت

در طول تاریخ تشیع، امام موسی صدر، نخستین مجتهد "جامع الشرایطی" است که قدم پیش نهاد و نهادی شیعی با عنوان "مجلس اعلای شیعیان " را در لبنان پایه گذاری کرد و نفوذ معنوی و مادی این نهاد، چنان توسعه یافت که در مدت کوتاهی لبنان را به طور جدی تحت تاثیر قرار داد.
در دوران مبارزات حضرت امام خمینی(ره) امام موسی صدر به عنوان پشتوانه ای قوی و مبلغی رسا در خارج از مرزها به فعالیت پرداخت و در کمال ظرافت به سازمان دهی و تربیت انقلابیان همت گماشت، که حضرت امام خمینی (ره) نیز از او حمایت می کرد و از یاری و تایید وی دریغ نمی ورزید. البته این رابطه، به واسطه شرایط سخت آن روزگار، همواره دور از دیدگان نامحرمان قرار داشت. وجود امام موسی صدر چنان برای امام خمینی(ره) ارزشمند بود، که در جریان اشغال سفارت امریکا در تهران، حضرت امام بی درنگ پیشنهاد غسان تُوینی، شخصیت برجسته مسیحی لبنان، مبنی بر معاوضه گروگان های امریکایی با امام موسی صدر را پذیرفت.
آشنایی امام موسی صدر و امام خمینی، از حدود سال های 1613 - 1317 و از منزل پدری امام موسی صدر آغاز شد. زمانی که امام صدر یک نوجوان مدرسه ای ده ساله بود و امام خمینی یک مدرس فاضل حدود 35 ساله در حوزه علمیه قم. امام صدر آن زمان "آقا موسی" خوانده می شد و امام خمینی "حاج آقا روح الله". البته در این زمان، آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم تازه دار فانی را وداع کرده بود ( 10 بهمن 1315 )و مرحوم آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر، به عنوان وصی و جانشین ایشان ریاست حوزه را بر عهده گرفته بود. منزل آیت الله صدر، به خصوص در دوران فشار رضاخانی، محل مراجعه و پناه عموم علماء و طلاب بود و به طور طبیعی امام خمینی نیز بدانجا رفت و آمد فراوان داشت. پدر امام صدر یک جلسه خصوصی مذاکره علمی تشکیل داده بود، که در آن بر برخی کتب مهم فقهی حاشیه می نگاشتند. دو تن از اعضای برجسته آن جلسه عبارت بودنداز مرحوم آیت الله العظمی سید احمد شبیری زنجانی پدر آیت الله سید موسی شبیری زنجانی از مراجع بزرگوار کنونی و امام خمینی.
امام موسی صدر از سال 1322 رسما وارد حوزه علمیه قم شد و تا اواخر سال 1325، دوره مقدمات و سطوح حوزوی را تمام کرد و از ابتدای سال 1326 تا پاییز سال 1338، قریب به 13 سال تمام در دروس خارج حوزه های قم و نجف شرکت کرد. اساتید ایشان دو گروه بودند: استادان اصلی و بزرگواری که امام صدر سال ها در درس آنان حاضر شد و به اصطلاح "ملازم "درس آنان بود؛ و برخی اساتید بزرگوار دیگر که امام صدر، به خصوص در ایام تعطیل، تنها چند صباحی در درس آنان حاضر گردید. امام خمینی از اساتید اصلی امام صدر نبود و آن بزرگوار به جز بخش اندکی از کتاب رسائل در دوره سطح و نیز بخش اندکی از مبحث زکات در دوره درس خارج را نزد امام راحل تلمذ نکرد. امام صدر هم در فقه و هم در اصول، شاگرد مرحوم آیت الله العظمی سید محمد محقق داماد بود. اساسا جمعی از نخبه ترین طلاب دهه های 20 و 30 حوزه علمیه قم از شاگردان و ملازمین درس مرحوم آیت الله داماد محسوب می شدند، که امام صدر، شهید بهشتی و آیات عظام سید موسی شبیری زنجانی، سید مهدی روحانی، موسوی اردبیلی، مکارم شیرازی و سید جلال الدین طاهری، از آن جمله اند. معروف بود که این بزرگان شاگردان خاص و ملازمین درس مرحوم آقای داماد هستند، درست همان طور که آیات عظام حسینعلی منتظری، محمد فاضل لنکرانی، جعفر سبحانی و بسیاری بزرگان دیگر شهرت داشتند که شاگردان خاص و ملازمین درس حضرت امام هستند.
اگرچه امام صدر با امام خمینی ارتباط علمی اندکی داشت، اما محبت امام راحل مانند بسیاری از بزرگان دیگر در قلب او بود. و همچنین، لطف حضرت امام همواره شامل حال او می شد؛ زیرا به طور مکرر پیش آمد که امام خمینی به مشهد مقدس مشرف شدند و امام صدرِ جوان نیز به واسطه مرحوم آیت الله شیخ محمد صدوقی همراه ایشان بودند.
امام موسی صدر در حمایت از فعالیتهای انقلابی و مبارزاتی در لبنان و سوریه در دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی نقش بیبدیلی ایفا کرد. مبارزان ایرانی خارج از کشور خاطرات و یادماندههای بسیاری از نقش حمایتی امام موسی صدر در آن دوره داشتند. علی جنتی از جمله افرادی است که در خاطرات خود به فعالیتها و اقدامات امام موسی صدر در لبنان اشاراتی داشته است.
علی جنتی در قسمتی از کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است با اشاره به سفر سال 54 حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی به سوریه و لبنان و دیدار با امام موسی صدر میگوید: آقای هاشمی طی همان سفر، چند ملاقات نیز با امام موسی صدر داشت.
تشکیل مجلس اعلای شیعیان لبنان
امام موسی صدر در لبنان شخصیت بارز و برجستهای بود. وی از زمان مرحوم بروجردی به آنجا رفته، توانسته بود ضمن فعالیت تبلیغی، فعالیتهای سیاسی نیز داشته باشد و توانسته بود تشكلی به شیعیان لبنان بدهد كه در واقع گروهی محروم بودند. با توجه به اینكه لبنان نظام قبیلهای داشت و شیعیان هم در غالب قبیلههای مختلف یا در جنوب، یعنی شهرهای صور و صیدا، یا در شمال، یعنی در بعلبك، مستقر بودند، ایشان مجلس اعلای شیعیان لبنان را تأسیس كردند كه از همه این قبایل و عشایر لبنانی، شخصیتهایی در این مجلس عضو شدند. خود ایشان هم رئیس این مجلس بود و درواقع شیعیان احساس كردند كه هویت جدیدی پیدا كردهاند و این در وضعیتی بود كه آنها محرومترین قشر در لبنان بودند.
همکاری شهید چمران با امام موسی صدر
در آن زمان، مرحوم شهید چمران حدود 9 سال بود كه در لبنان بود. ایشان پس از پایان تحصیلات در آمریكا، احساس كرده بود كه امام موسی صدر حركتی را در لبنان برای نجات شیعیان لبنان آغاز كرده، وجود او در آنجا مفید خواهد بود؛ از همین روی، به جای اینكه به ایران برود به لبنان آمده، در كنار امام موسی صدر قرار میگیرد.
آنها ابتدا كار خود را با یك سری فعالیتهای تولیدی و آموزشی شروع میكنند. مدارسی را در جنوب لبنان تأسیس كرده، هنرستان صنعتی را در جنوب لبنان راهاندازی میكنند. یك هنرستان فنی هم در صور و كارگاههایی برای اشتغال پسران و دختران محروم شیعه درست مینمایند و كارهایی از این قبیل كه مرحوم چمران به آنها سامان میدهد.
تاسیس گروههای مقاومت لبنان
از جمله كارهایی كه در سال 54 انجام شد، تأسیس گروه نظامی به وسیله امام موسی صدر بود. این گروه به منزله بازوی نظامی مجلس شیعیان لبنان میتوانست در صحنه سیاسی مؤثر باشد. در ضمن بخش عمدهای از شیعیان در جنوب لبنان زندگی میكردند و هر روز مورد هجوم اسراییل واقع میشدند و باید به نوعی از خود دفاع میكردند و به اسراییل ضربه میزدند. این گروه تحت عنوان «امل» كه حرف اول عبارت «افواج المقاومة اللبنانیه» به معنای گروههای مقاومت لبنان است، آغاز به كار كرد. از طرف دیگر خود كلمه امل نیز به معنای آرزو و آرمان است.
پیام امام خمینی به امام موسی صدر
آقای هاشمی جلساتی را با امام موسی صدر و شهید چمران داشت و من نیز در برخی از این جلسات حضور داشتم. جالب است بدانید كه آقای هاشمی، آقای چمران را برای اولین بار در این جلسات ملاقات كرد. البته از قبل ایشان را دورادور میشناخت و زمانی كه من میخواستم از ایران خارج شوم به من توصیه كرد كه در آنجا با آقای چمران تماس بگیرم و حتی این نكته را یادآور شد كه ایشان از عناصر خوب و مبارز در لبنان است.
آقای هاشمی پیامی را از امام، خطاب به آقای موسی صدر نقل كرد و آن این بود كه امام بر مردمداری و ارتباط با توده مردم تأكید كرده بودند و گفته بودند كه باید سعی كنیم تا فاصله خود را با مردم كم كنیم؛ از همین روی، ایشان به امام موسی صدر تأكید میكردند كه ارتباط مردمی را بیشتر كنند. چون ایشان در آن سالها شخصیت رسمی پیدا كرده، با محافظ رفت و آمد میكردند و بیشتر ارتباطاتشان با رئیسجمهور و نخستوزیر لبنان و سفرای خارجی مقیم لبنان و سایر مقامات بود، ارتباط روحانیشان با توده مردم ضعیف شده بود.
رایزنی امام موسی صدر برای حل مشکل اقامت مبارزان
یكی از مشكلاتی كه ما در سوریه و لبنان با آن رو به رو بودیم، بحث اقامت در این كشورها بود. ما هویت قابل عرضهای نداشتیم. كار ما مخفی بود و نمیشد به هر كسی گفت كه چه میكنیم و تا یك توجیه قابل قبول نداشتیم، نمیتوانستیم مجوز اقامت بگیریم. در این زمینه آقای امام موسی صدر خیلی به ما كمك كردند. ایشان بعضی از افراد را به منزله اعضای مجلس اعلای شیعیان لبنان به دولت لبنان معرفی كردند و بدینترتیب ما توانستیم به طور رسمی اقامت بگیریم. همچنین با آقای حافظ اسد صحبت كردند كه تعدادی از مبارزان ایرانی كه علیه رژیم شاه مبارزه میكنند در سوریه هستند، شما دستور بدهید كه به آنها اقامت بدهند. ایشان هم موافقت كردند و من به اتفاق مرحوم محمد منتظری به وزارت كشور مراجعه كردیم و برای تعدادی از دوستان اقامت گرفتیم.
همچنین محسن رفیقدوست در بخشی از خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است میگوید: من از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با امام موسی صدر ارتباط داشتم. سالها قبل از انقلاب اخوی بزرگ ایشان حاج آقا علی صدر همسايه ديوار به ديوار خانه ما بود و امام موسی صدر كه به ايران آمد و منزل برادرش بود، ناهاری در منزل ما مهمان بود و به خانه ما هم آمده بود. این ارتباط ادامه داشت و حتی به واسطه ارتباط نزديكي که با امام موسی صدر داشتم؛ به قصد انتقال وجوه شرعيهاي كه مؤمنين ميی خواستند به امام بدهند، آن وجوه را جمع ميكردم و از طريق امام موسی صدر براي امام به نجف ميی فرستادم. همانجا با مرحوم دكتر چمران هم آشنا شدم. البته در آن روزها برخی مبارزین اتهاماتی را متوجه امام موسی صدر می کردند؛ اما به این ادعاها اهمیتی نمیدادم چون در روزهای دسترسی دشوار به امام، او بود که رابط ما بود و این کفایت می کرد که همه آن ادعاها را باطل بدانیم.
در همان ايام به بچههای امل در آنجا كمك كردم تا جادهای را در مقابل مسيحيان ببندند. من يك شب تا صبح در اين جادههاميخ سه پَر ميی ريختم. بعد مرحوم چمران آمد و من را سرزنش كرد كه «قرار است تو را به ايران بفرستم و تو اينجا آمدی؟» رابطه ما بسيار نزديك بود. من به ايشان بسيار علاقه داشتم. آخرين ملاقاتم با امام موسی صدر - كه انشاءالله زنده باشد - قبل از انقلاب اسلامي و در جنگ داخلی 19روزه لبنان بود.
من از ايران رقم بالايی، مثلاً بالای يك ميليون دلار در كيف بزرگی برده بودم که توسط امام موسی صدر برای امام بفرستم. اما در میانه جنگ داخلی گير كردم. در مسير تاكسيی ای كه سوار شده بودم تا پول را به امام موسی صدر برسانم چند تا تير خورد. امام موسی صدر نه در مجلس اعلای شيعيان و نه در منزلش بود. بالاخره ایشان را در خانهای در منطقه «صبرا» که منطقه مسيحيی نشين بيروت بود، پیدا کردم؛ آدرس را گرفتم و رفتم.
كل بيروت تعطيل و تيراندازی بود. ناهار املتی خدمت امام موسی صدر و شهيد چمران خوردم. پولها و پيغامها را تحويل دادم و بعد از آن ايشان را دیگر نديدم و پس از آن بود که ایشان مفقود شدند و من به لحاظ نزدیکی با ایشان، نسبت به سرنوشت ایشان حساس بودم؛ بنابراین در قضایای مربوط به پیگیری وضعیت و سرنوشت آن روحانی مبارز درگیر شدم.
همرسانی






مطالب مرتبط
جدیدترین مطالب
15 دیماه در گذر تاریخ

نظر شما