15 اسفند سالگرد آيتالله حاج شيخ مرتضی حائری يزدی

آیتالله مرتضی حائری پسر ارشد مؤسس حوزه در سال 1295ش، پیش از هجرت پدر به قم، در اراک زاده شد. شش ساله بود که همراه والد (نوروز سال 1301ش) به قم هجرت کردند و در همین شهر تحصیلات خود را آغاز و نزد پدر خود و نیز حضرات آیات عظام: محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت، سید حسین طباطبایی بروجردی، امام خمینی، سید محمدرضا گلپایگانی و سید محمد محققداماد (شوهر خواهرش) کسب علم کرد و بعدها به دامادی استاد خود، آیتاللهالعظمی حجت (یکی از مراجع ثلاث) درآمد.
حاج آقا مرتضی حائری، بیش از چهل سال در حوزه علمیه قم به تدریس سطح و خارج فقه و اصول پرداخت و شاگردان ممتازی تربیت و تحویل جامعه داد. بعضی از شاگردانش عبارتند از آیات و حججالاسلام:
شهید مرتضی مطهری، سید عباس خاتمیزدی، حسین شبزندهدار، شهید محمدمهدی ربانی املشی، محمد محمدی ریشهری، سید علی محقق داماد، محمدحسین امراللهی، میرزا محمد پیشوایی، محمدحسین بهجتی، محمدحسین اشعری، سید حسن آلطه و سید صادق حسینیمآب یزدی و...
این عالم بزرگ، کلیه دروس فقه و اصول خود را شخصاً به رشته تحریر درآورد که هم اکنون یک دوره کامل اصول فقه و نیز کتابهای طهارت، خمس، مکاسب و قسمتی از بحث صلوة، از ایشان در دست است. آثار و کتابهای دیگری هم در حوزههای تخصصی فقه، اصول، تفسیر و علوم قرآنی از ایشان بهجای مانده که میتوان به «ابتغاء الفضیله فی شرحالوسیله»، رسالهای در نماز جمعه، مباحثی در تفسیر سوره حمد، رساله ای در الخلل فی الصلاه و... اشاره کرد. برخی از این آثار هنوز منتشر نشده است.
این عالم دینی پس از 70 سال زندگی سرانجام در شب 24 جمادیالثانی 1406 برابر با 15 اسفند 1364 درگذشت. آیتالله العظمی گلپایگانی بر پیکر وی نماز خواند و در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(س) و پایین پای پدرش؛ مرحوم آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی به خاک سپرده شد.
فعالیت های فرهنگی
آیتالله شیخ مرتضی حائری همانند دوران حیات پدر، در دوران پس از پدر نیز از ارج و قرب بسیاری برخوردار بود. بهویژه در دوران زعامت آیتالله العظمی بروجردی که استادش هم بود، جایگاه والایی داشت. او در کنار دیگر استاد و دوست نزدیکش امام خمینی از مبتکران و رهبران جریان اصلاح حوزه بود و فعالیت فراوانی در این راستا داشت. وی همراه با حضرات آیات عظام: سیداحمد زنجانی، سیدباقر سلطانی طباطبایی و امام خمینی از اعضای شاخص و ذینفوذ هیأت مصلحین حوزه شمرده میشد و از معتمدین آیتالله بروجردی بود.
البته به دنبال عدم پیگیری و حمایتهای بعدی آیتالله بروجردی از این طرح و شکست طرح اصلاح حوزه، امام خمینی و آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری به خاطر ناراحتی از این امر خود را کنار کشیده و بیشتر به امور علمی خود اشتغال پیدا کردند و ضمن حمایت و احترام به مقام شامخ مرجعیت آیتالله بروجردی، ارتباط با دفتر و بیت ایشان را کم کردند، جز در مواردی ضروری در عین حال، هم آیتالله بروجردی و هم ایشان احترام یکدیگر را داشتند.
تا زمانی که مرجع بزرگ آیتلله بروجردی در قید حیات بودند، هم حضرت امام و هم آیتالله حائری کمتر در امور حوزه و مسائل سیاسی و اجتماعی دخالت کردند و بیشتر به تدریس و تألیف پرداختند.
فعالیت های سیاسی و اجتماعی
در سالهای نخست حضور آیتالله بروجردی در قم، آیتالله شیخ مرتضی حائری همراه دیگر علما و دوستانش مثل حضرت امام، علاوه بر فعالیتهای فرهنگی و اصلاحی در حوزه، از مسائل و وقایع سیاسی جامعه نیز غافل نبودند. برای نمونه وقتی شایعه موافقت آقاى بروجردى با تشکیل مجلس مؤسسان توسط رژیم پهلوی مطرح شد، ایشان به همراه دیگر همفکران طی نامه سرگشادهای به آقاى بروجردى (3 فروردین 1328ش) خواستار توضیح و رفع شبهه شدند. در قسمتی از آن آمده است:
«چون منتشر است که راجع به تشکیل مجلس مؤسسان بین حضرت مستطاب عالى و بعض اولیاى امور مذاکراتى شده و بالنتیجه با تشکیل مجلس مؤسسان موافقت فرمودهاید، نظر به اینکه تشکیل مجلس مؤسسان مؤثر در مقدرات آینده کشور و مصالح دینى و ملى و اجتماعى است، به علاوه حدود اختیارات نمایندگان و نتایجى که ممکن است این اقدام داشته باشد معلوم نیست، مستدعى است حقیقت این انتشار را براى روشن شدن تکلیف شرعى اعلام فرمایید.» (سید روحاللَّه کمالوند خرمآبادى، مرتضى حائرى، سیدمحمد محققداماد، روحاللَّه موسوی خمینی، محمدرضا موسوى گلپایگانی)
آقاى بروجردى در پاسخ چنین مرقوم فرمودند: «اولًا، از علماى اعلام انتظار مىرود مواقعى که این قسم انتشارات مخالف واقع مىشنوند خودشان دفاع کنند. البته علاقهمندى حقیر به حفظ دیانت و مصالح مملکت بر همه مشهود است و نهایت مقتضى نیست که هر اقدامى گوشزد عامه شود. ثانیاً، موقعى که فرمان همایونى صادر شد، براى اینکه مبادا تغییراتى در مواد مربوط به امور دینیه داده شود به وسیله اشخاصى به اعلیحضرت همایونى تذکراتى مکرراً دادم... کلمهاى که دلالت یا اشعار به موافقت در این موضوع داشته باشد از حقیر صادر نشده، چگونه ممکن است در چنین امر مهمى اظهارنظر نمایم، با آنکه اطراف آن روشن نیست.»
همراهی با انقلاب اسلامی
با درگذشت آیتاللهالعظمی بروجردی، بار دیگر شیخ مرتضی حائری به صحنه بازگشت و در کنار امام خمینی نقش مهمی در سازماندهی مبارزات روحانیت علیه شاه ایفا کرد. با این که ایشان همچون برخی مراجع و علمای وقت نسبت به واکنشهای تند و مسلحانه رژیم پهلوی در برابر مبارزین و تظاهرکنندگان نگران و معترض بود و با اعلامیه و تلگراف از اقدامات دولت وقت شکایت میکرد، ولی مشی مبارزاتی معتدلی داشت و ترجیح می داد با رویکرد اصلاحطلبانه با شاه برخورد شود. وی همچون آیتالله شریعتمداری خواهان وادارکردن شاه به عمل بر طبق قانون اساسی مشروطه بود و چندان گرایشی بر لزوم براندازی سلطنت نداشت. پس از جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی، نخستینبار جلسه مراجع بزرگ قم برای مقابله با این لایحه در خانه وی تشکیل شد. جریان لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، مدتها قبل از تصویب نهایی، مطرح بوده و اخبار آن هم به گوش علما به ویژه حضرت امام رسیده بود تا اینکه به دنبال اعلام تصویبنامه این لایحه در تاریخ 16مهر 1341ش، و آگاه شدن علما از این مصوبه، به درخوست حضرت امام، نشست ویژهای از علما و مراجع، به منظور تبادلنظر، در منزل آیتالله شیخ مرتضی حائری تشکیل و اعتراض و مخالفت سریع با این مصوبه اعلام شد. رژیم شاه در ابتدا قصد مقاومت در برابر مخالفین را داشت امّا با ایستادگی روحانیت و مردم و علائم قیام عمومی، موجب شد در دهم آذرماه همان سال اعلام شود که تصویب نامه 41/7/16 قابل اجرا نیست.
بعد از صدور اعلامیه تلگراف دیگری صادر شد که آقایان علما و آیات عظام: سید احمد زنجانی، محققداماد، حاج شیخ هاشم آملی و حاج آقا مرتضی حائری آن را امضا کرده بودند که در روز 17 مهرماه 1341 مخابره شد. این ابراز مخالفتها نسبت به عملکرد دولت رژیم شاه ادامه داشت.
یکی دیگر از اقدامات آیتالله حائری حمایت از انقلابیون و مبارزین مذهبی بود. آیتالله صادق خلخالی در خاطرات خود نقل کرده: «روز 11 محرم (13 خرداد سال 42ش) آقای حاج آقا مرتضی حائری نزد من آمد و نطق ما را ستود و گفت: شما توانستهاید درد 40 سالهای را که از زمان رضاشاه تاکنون در قلبها بود تسکین دهید و تابهحال مخصوصاً پس از واقعه قتلعام مسجد گوهرشاد مشهد، کسی مانند شما در مقابل فجایع دودمان پهلوی ایستادگی نکرده است. شما قلب امام زمان را شاد کردید...»
حاج شیخ مرتضی بعد از دستگیری امام خمینی توسط ایادی رژیم شاه که هدفشان ترساندن و ساکت کردن روحانیت و حوزههای علمیه بود، ترسی به دل راه نداد و چون گذشته به همراه علمای دیگر قم اعلامیههای مشترکی در تأیید نهضت امضا کرد.
شیخ مرتضی حائری در جریان مهاجرت علمای کشور به تهران در اعتراض به بازداشت امام، به تهران رفت و نقش فعالی در سازماندهی اعتراضات علما برای نجات جان امام داشت. وی همچنین در سالهای تبعید امام نیز ساکت نبود و از نفوذ و محبوبیت خود در جهت مشروعیتزدایی از رژیم بهره میگرفت. وی پس از شهادت آیتالله سعیدی با حضور در مجلس ترحیم وی در مدرسه فیضیه قوت قلبی به طلاب داد که در شرایط حساسی قرار داشتند.
پس از پیروزی انقلاب یکی از مهمترین بخشهای زندگی سیاسی شیخ مرتضی حائری، حضور وی در مجلس خبرگان قانون اساسی در سال 58 بود. وی در انتخابات این مجلس از سوی مردم اراک برگزیده شد و نقش فعالی در مذاکرات این مجلس داشت.
آیتالله شیخ مرتضی حائری و امام خمینی
ارتباط میان حضرت امام و حاج شیخ مرتضی حائری علاوه بر استاد و شاگردی، رابطه دوستانه و خانوادگی نیز بود. ارتباط مستمر و صمیمیت خاصی بینشان حاکم بود و مراوده کاری و درسی صرف نبود. بهگونهای که گاه با هم به مسافرت میرفتند. حضرت امام در نقل خاطرات تلخ دوران رضاشاهی و روزهای سختی روحانیت میفرماید:
«من و آقاى حائرى، آقاى آقا مرتضى حائرى و آقاى حائرى اخویشان- آقاى حاج آقا مهدى- در اتوبوس بودیم در نمىدانم چند سال پیش از این، و از یک جایى مىآمدیم طرف جنوب شهر و آنجاها در آن اتوبوس یک عدّهاى بودند یکیشان شروع کرد صحبت کردن گفت که من مدتها بود که این هیکلها را ندیده بودم- آن زمانى بود که زمان قدرت رضاشاه، شاید آخرهاى رضاشاه، شاید حالا یادم نیست درست- گفت من مدتها بود که این هیکلها را ندیده بودم. مقصودش ما سه نفر بود که مُعمَّم بودیم. اینها را انگلیسها درست کردهاند و در نجف و قم جمعشان کردهاند و اینها از عُمّال آنها هستند! یک شرح اینطورى. ما هم صحبتى نکردیم؛ سکوت کردیم. وضع اینطور بود.» این ارتباط و صمیمیت با خویشاوندی خاندان خمینی و حائری دوچندان شد. فرزند ارشد حضرت امام، حاج آقا مصطفی در هفده فروردین 1333ش، با دختر حاج شیخ مرتضی حائری ازدواج نمود.
نامه خانوادگی که از حضرت امام خطاب به آیتالله میرزا محمد ثقفى (پدر همسرشان) در 11 آذر 1332ش، مرقوم شده به این امر مبارک اشاره کرده و نوشتهاند:
«در روز عید سعید مولود [پیامبر اکرم (ص)]، صبیه حضرت آقاى آقا مرتضى حائرى را براى مصطفى شیرینى خوردند، و شاید انشاءاللَّه در ماه مبارک رجب مجلس عقد منعقد شود. انشاءاللَّه دعا فرمایید خداوند تعالى مبارک فرماید.»
حضرت امام در همان روزهای اوج انقلاب و یک سال پیش از پیروزی (دیماه ش) با وجود اختلاف نظراتی که در روش مبارزه با آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری داشتند، ایشان را در کنار حضرات آیات عظام: سلطانی، منتظری و پسندیده به عنوان وصی شرعی خود در امر وجوه شرعی معین نمود که نشاندهنده اعتماد زیاد امام به وی بود. در متن این وصیتنامه آمده است:
«در روز 26 محرّم 1398 [16 دیماه 1356ش] وصى خود قرار دادم حضرات حجج اسلام آقاى حاج آقا مرتضى پسندیده و آقاى حاج شیخ مرتضى حائرى و آقاى حاج سید محمدباقر سلطانى و آقاى حاج شیخ حسینعلى منتظرى- دامت برکاتهم- را در امر وجوهى که در قم یا سایر بلاد ایران نزد وکلاى این جانب است و به حساب اینجانب اخذ شده است و حضرت آقاى پسندیده مطلع هستند- به حَسَب غالب- تمام این وجوه باید با نظر آقایان محترم به مصرف شرعى برسد، و احدى از وَرَثه یا غیر آنها حقى در آن ندارند و نمىتوانند مزاحمت با اوصیاى محترم نمایند... از خداوند تعالى سلامت و سعادت حضرات آقایان را مسألت مینمایم. و امید دعاى خیر دارم.»
این نشان از آن دارد که علیرغم اختلافنظرهایی که میان امام خمینی و آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری، چه پیش و چه از پس انقلاب وجود داشت، ولی روابط دوستانه و احترام متقابلی بین آنها حاکم بود. نوع توصیف و ادبیات پیام تسلیت حضرت امام هنگام رحلت آقای حائری نشانگر نوع علاقه و روابط است. حضرت امام در 15 اسفند 1364ش، روز رحلت این عالم مبارز و مجاهد مینویسند:
«إنا للَّه و إنا إلیه راجعون
رحلت اسفانگیز حضرت آیتاللَّه آقاى حاج آقا مرتضى حائرى- رحمةاللَّه علیه- موجب کمال تأثر و تأسف گردید.
ایشان در علم و عمل بحق خلف بزرگوار مرحوم آیتاللَّهالعظمى، استاد معظم، حضرت آقاى حاج شیخ عبدالکریم- رضواناللَّه تعالى علیه- بودند. «و کَفَى بِهِ شَرَفاً و سَعَاده».
این جانب از اوایل تأسیس حوزه علمیه پربرکت قم، که به دست مبارک پدر بزرگوارشان تأسیس شد و موجب آن همه برکات شد، آشنایى با ایشان داشته؛ و پس از مدتى از نزدیک معاشر و دوست صمیمى بودیم؛ و در تمام مدت طولانى معاشرت جز خیر و سعى در انجام وظایف علمیه و دینیه از ایشان مشاهده ننمودم. این بزرگوار علاوه بر مقام فقاهت و عدالت، از صفاى باطن بهطور شایسته برخوردار بودند؛ و از اوایل نهضت اسلامى ایران، از اشخاص پیشقدم در این نهضت مقدس بودند.
«جزاه [اللَّه] عَنِ الإِسلام خیراً.» (صحیفه امام، ج 20، ص 10)
همرسانی






مطالب مرتبط
جدیدترین مطالب
15 دیماه در گذر تاریخ

نظر شما