ابلاغ پیام‌های آیت‌الله العظمی بروجردی به محمدرضا پهلوی

ابلاغ پیام‌های آیت‌الله العظمی بروجردی به محمدرضا پهلوی

 برگرفته از کتاب خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی نوشته علی دوانی منتشره از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال 1376

مرحوم آیت‌الله بروجردی در سال ۱۳۲۳ شمسی (۱۳ آذرماه) برای عمل جراحی از بروجرد به تهران آمدند و در بیمارستان فیروزآبادی شهر ری بستری شدند و تحت عمل جراحی قرار گرفتند. بعد از بهبود می‌خواستند به بروجرد برگردند، ولی بعضی از آقایان علمای قم – از جمله امام خمینی – که از مراتب علمی ایشان اطلاع داشتند، درصدد برآمدند که ایشان را به قم بیاورند (در میان طبقات مختلفی که از ایشان عیادت نمودند فضلا و مدرسین حوزه علميه قم نیز حضور داشتند و ضمن عیادت از ایشان، موقعیت خاص حوزه علمیه و اهمیت حفظ و لزوم تحكيم اساس آن را به آن مرجع روشن ضمیر متذکر شده، توجه مخصوص ایشان را به این موضوع حساس معطوف ساختند. به علاوه نامه‌ها و تلگرافات زیادی هم از طرف مراجع تقلید آن روز قم و سایر علمای بزرگ آن حوزه مقدسه به ایشان رسید و جدا از ایشان می‌خواستند که به دعوت علمای قم پاسخ مثبت دهند. در میان علما و مدرسین قم از همه مشهورتر و سرشناس‌تر، امام خمینی، استاد بزرگ علوم منقول و معقول حوزه بودند که بیش از دیگران درآوردن آیت‌الله فقید به قم اصرار داشتند.)، لذا در زمستان ۱۳۲۳ شمسی به قم آمدند (۹ دی ماه) و ضمن گذراندن ایام نقاهت، پاره‌ای از مسائل علمی در محضرشان مورد بحث قرار گرفت. هر روز که از ایام توقف ایشان در قم می‌گذشت، ارزش علمی معظم له بیشتر روشن می‌شد. در آبان ۱۳۲۵ شمسی آیت‌الله العظمی آقای آقاسیدابوالحسن اصفهانی وفات یافتند و علمای نجف و کربلا مرحوم آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین قمی را برای مرجعیت برگزیدند؛ ولی مدت مرجعیت ایشان بسیار کوتاه بود (از ۱۳ آبان ماه تا ۱۷ بهمن ماه ۱۳۲۵ شمسی و به مدت ۹۴ روز) و پس از گذشت چند ماه از دار دنیا رفتند.

بعد از ایشان زمینه مرجعیت عمومی آیت‌الله العظمی بروجردی زبانزد علماء عراق و ایران شد و در نتیجه، افکار عمومی شیعیان متوجه معظم له گردید. ضمن مطرح شدن سؤالات مذهبی، پاره‌ای شکایات مربوط به عدم رعایت موازین دینی توسط بعضی از مأموران دولتی در ولایات هم به اطلاع ایشان می‌رسید.

در همان اوقات نمی‌دانم چه اشخاصی به ایشان گفته بودند که فلانی را بخواهید و در تهران واسطه بعضی از پیامها و کارهای خود قرار دهید، لذا از طرف ایشان به من تلفن شد و من هم به قم رفتم. قدری با من صحبت کردند و بعضی از مسائل را القا فرمودند تا متقابلاً ببینند من چه می‌گویم. بعد از اینکه آزمایش نسبی را تمام کردند، گفتند: «آمادگی دارید که اگر گاهی مسائلی مطرح بود شما از طرف من به مقامات دولتی از جمله شاه برسانید؟» حضورشان عرض کردم: «قطعاً مسائل مختلفی از ناحیه مردم به حضرتعالی مراجعه خواهد شد. ممکن است بعضی‌ها از نمایندگان خود در مجلس شاکی باشند، یا بعضی از کارمندان دولت درباره دعاوی خود شکایت داشته باشند. من در این قبیل امور مداخله نمی‌کنم، برای اینکه منشأ دشمنی می‌شود و احیاناً مفاسدی به بار می‌آورد. آنچه را حضور عالی عرض می‌کنم و وعده می‌دهم، این است که اگر مطالب و یا مسایلی مربوط به شئون اسلامی باشد، می‌پذیرم و تا جایی که بتوانم در تحقق آن جدیت می‌کنم». ایشان پذیرفتند و فرمودند: «اموری را که مربوط به مسایل دینی است به شما می‌گویم.» بعدها نیز به همین نحو عمل نمودند. (با توجه به وثوق و اعتمادی که آیت‌الله بروجردی به آقای فلسفی داشتند، بسیاری از علما و بزرگان نیز متقابلاً پیامهای خصوصی و محرمانه خود را توسط ایشان به آیت‌الله می‌فرستادند، از جمله آیت‌الله خویی در ذیل نامه شخصی خود خطاب به ایشان در ۲ ذیقعده ۱۳۶۸ قمری برابر با ۵ شهریور ۱۳۲۸ شمسی، از اوضاع نابسامان حوزه علمیه نجف پس از رحلت آیت‌الله اصفهانی و گرفتاری و بلاتکلیفی مسئولین وقت حوزه که به مهاجرت جمعی از اهل علم آن حوزه انجامیده بود، شرح کوتاهی می‌نویسند و می‌خواهند تا ضمن مذاکره با آیت‌الله بروجردی مانع از نابسامانی وضع حوزه گردیده، عنایت بیشتری مبذول دارند. ر. ک. به: سند شماره ۳۳ توضیح آنکه پس از رحلت آیت‌الله اصفهانی و انتقال مرجعیت از نجف به قم، آیت‌الله بروجردی شرط پرداخت شهریه به طلاب حوزه نجف را منوط به برگزاری امتحان از طلاب نمود. جمعی از اهل علم با این تصمیم مخالفت نموده، حتی تهدید به تحریم شهریه آیت‌الله بروجردی کردند و متعاقب آن، نابسامانی و بلاتکلیفی در حوزه نجف به وجود آمد. نامه آیت‌الله خویی اشاره به حوادث و جریان‌های آن سالها دارد)

معمولاً پیام‌های معظم له را از سه طریق دریافت می‌کردم. در اوقاتی که در قم به حضورشان می‌رسیدم، موضوع را به طور شفاهی بیان می‌فرمودند. بعضی مواقع نیز از خاطراتی از دوران مرجعیت آیت‌الله العظمی بروجردی طریق مرحوم حاج احمد خادمی پیشکار ایشان پیام را دریافت می‌کردم و یا از طریق نامه‌ای که به امضا و یا مهر خودشان ممهور بود، از موضوع مطلع می‌شدم.


هم‌رسانی

مطالب مرتبط
نظر شما