واکنش جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به تبعید امام خمینی
26 آبان 1400

آیت الله شیخ مرتضی بنی فضل در سال 1331 برای ادامه تحصیل از تبریز به قم رفت. او ابتدا در مدرسه فیضیه و سپس در مدرسه طالبیه به تحصیل پرداخت و در حوزه علمیه قم از محضر اساتیدی چون آيتالله مشكينى، آيتالله شيخ عبدالجواد جبل عاملى اصفهانى، آيتالله حاج ميرزا محمد مجاهدى، آيتالله سلطانى طباطبايى، بهره برد و حدود هفت سال و اندى در درس خارج فقه و اصول امام خمينى و نیز حدود دو سال در درس خارج فقه آیت الله بروجردی شركت كرد. او مدتى نيز در درس تفسير مرحوم علامهى طباطبايى حاضر شد. او در بخشی از خاطراتش با اشاره به بازداشت و تبعید امام در سال 1343 و واکنش جامعه مدرسین حوزه علمیه قم می گوید: «به دنبال تبعيد امام، اعضاى جامعهى مدرسين تشكيل جلسه دادند. بحث و تبادل نظر شد. در نهايت تصميم گرفتند افراد به سه گروه تقسيم شوند و هر يك از گروهها به عنوان اعتراض به اقدام غيرقانونى رژيم در بيوت مراجع تحصن كنند. بنابراين، تعدادى در منزل آقاى شريعتمدارى، چند نفر در منزل آقاى گلپايگانى، عدهاى هم در منزل آقاى مرعشى نجفى به تحصن نشستيم. بنده جزو افرادى بودم كه در منزل آقاى گلپايگانى متحصن شده بودند. يادم هست اين برنامه به مدت سه شبانه روز ادامه داشت. هر روز مرحوم آقاى گلپايگانى مىآمد و در جمع متحصنين مىنشست. با هم گفت و گو مىكرديم. آقايان فضلا اصرار داشتند كه در اين مورد اقدام اساسىتر و جدىتر بشود. مراجع معظم تقليد نيز حرفهاى آنها را مىشنيدند، اظهار همدردى مىكردند، قول مىدادند و مىرفتند و البته در حد توان و قدرت اقدام هم مىنمودند. تا اين كه روز سوم، سرهنگ بديع رئيس ساواك قم آمد. وقتى وارد شد شروع به پرخاش و سر و صدا كرد. اگر بساطتان را جمع نكنيد، اِله مىكنم بِله مىكنم. در اين هنگام آقاى آذرى قمى شجاعانه بلند شد و در جلوى ياوهگويىهاى او ايستاد. آقاى آذريـ رحمةالله عليهـ در اين گونه موارد بسيار شجاع و جسور بود. ايشان سخنگوى جلسهى ما در منزل آيتالله گلپايگانى بود. ضمنآ رابط بين متحصنين در ساير منازل آقايان بود. هر روز مىرفت به آنها هم سر مىزد، تبادل افكار مىكرد، همه را با هم هماهنگ مىنمود. وقتى سرهنگ به ياوهگويى پرداخت آقاى آذرى قمى هم به او جواب داد و در بخشى از سخنانش گفت : خيال نكنيد آقاى خمينى در حوزه تنهاست. اينجا همه حامى ايشان هستند. اگر قرار باشد ايشان به تركيه تبعيد شود ما را هم با معظمله تبعيد كنيد. ما بدون حضور ايشان در حوزه نمىتوانيم بمانيم. شماها خيال مىكنيد ما از زندان و تبعيد شما مىترسيم و از مرگ هراسى داريم؟ اين منطق شماست كه به هيچ چيز ايمان و اعتقادى نداريد. سخنان آقاى آذرى قمى سرهنگ بديع را تا حدودى رام كرد. او لحن خود را تغيير داد و اين بار با خواهش و تمنا گفت: ما خواستههاى شما را به مركز گزارش داديم و اميدواريم نتيجهى مثبتى داشته باشد. الان هم مرتب پيگير قضيه هستيم. بعد گفت: از شما درخواست مىكنم، فعلا به تحصن خود خاتمه بدهيد و ما نتيجهى پيگيرىها را به شما ابلاغ مىكنيم. از سوى ديگر آقايان مراجع نيز صلاح را در اين ديدند كه برنامهى تحصن پايان پذيرد. همه به دنبال درس و بحث خود بروند تا حوزه بيش از اين دچار تعطيلى نشود. البته آقايان مراجع هم قول دادند اقدامات جدىترى را به اجرا گذارند. به ناچار، به تحصن خود پايان داديم. پس از چند روز پىگيرى از سوى مرحوم آيتالله گلپايگانى و آيتالله خوانسارى در تهران، دستگاه حاكم تازه اجازه داد چند نفرى به تركيه سفر كنند و از حضرت امام ديدارى نموده و جوياى حالشان شوند. به همين خاطر فرزند آيتالله گلپايگانى ـ مرحوم حاج آقا مهديـ به همراه آقازادهى مرحوم آيتالله خوانسارى راهى بورساى تركيه شدند و در آنجا با معظمله ديدار كردند. اينها دو روز در بورسا توقف داشتند. آن طورى كه از حاج آقا مهدى شنيدم وقت خداحافظى، حضرت امام از آنها تعدادى كتب فقهى و منابع فقهى خواسته بود و تأكيد كرده بود حتمآ اين كتابها را از قم تهيه كنيد و به دست من برسانيد. گويا براى تنظيم و تدوين كتاب تحريرالوسيله لازم داشته است و مىخواست در ايام تبعيد در تركيه اين كتاب را به اتمام برساند. چنان كه همين طور هم شد.
همرسانی






مطالب مرتبط
جدیدترین مطالب
15 دیماه در گذر تاریخ

نظر شما