حاج شیخ رضا استادی در بخشی از خاطراتش، درباره مشی و عملکرد آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی می گوید: پيش از ورود و حضور مرحوم آيتالله حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي به قم در اين شهر حوزهاي نبوده كه محوريت داشته باشد. بلي چند نفر از علماي سرشناس مانند مرحوم آقا شيخ ابوالقاسم قمي، ميرزا محمد ارباب پدر همين آقايان اشراقيها، مرحوم آقا سيد صادق روحاني، آقا ميرزا جواد آقا تبريزي و آقا ميرزا صادق آقا تبريزي و ... در قم حضور داشتند، ولي شهر قم حوزهاي كه بتوانند فضلاي شهرستانها را به خود جلب كند نداشت. يعني در آن دوره تهران حوزه مستقل، پررونق و قويتر از قم داشت؛ همين طور حوزههاي اصفهان، مشهد، تبريز قوي و پرنشاط بودند. بنده نشيندم كه در اين دوره كسي از اين شهرها براي ادامهي تحصيل به قم هجرت كرده باشد. بلي گاهي براي زيارت حرم حضرت معصومه(س) ميآمدند، چند روزي ميماندند، بعد به شهر و ديار خود باز ميگشتند.

محوريت حوزه قم با حضور و استقرار مرحوم آقاي حاج شيخ عبدالكريم حائري آغاز شده است. به همين خاطر ايشان به عنوان موسس حوزه علميه قم مطرح ميباشد و به حق هم چنين است. ايشان كسي بود كه محضر شخصيتهاي بزرگي مانند سيد محمد فشاركي و آخوند خراساني را درك كرده بود. از سوي ديگر معروف بود كه ميرزاي شيرازي دوم، يعني ميرزا محمدتقي شيرازي نيز مقلدان خود را در احتياطها به ايشان ارجاع ميداد. يك همچون شخصيتي وقتي از نجف به اراك ميآيد، حوزه اين شهر را هم تحرك ميبخشد.
آوازه حضور حاج شيخ در اين شهر سرتاسر ايران را فرا ميگيرد و از اطراف و اكناف فضلا براي درك محضر علمي ايشان روانه اراك ميشوند. همين مرحوم آقاي اراكي از محضر حاج شيخ بهرهمند ميشود. حتي چند نفر از آقايان قم به آنجا ميروند و از محضرش استفاده ميكنند. خوب چنين شخصيتي با اين همه سابقه درخشان علمي وقتي وارد شهر قم شد طبيعي بود كه افراد و اشخاص از شهرهاي مختلف به سوي قم گسيل شوند و مانند پروانه، شمع وجود حاج شيخ را احاطه كنند. آنها در حوزه درسي حاج شيخ تربيت يافتند. بعد هر كدام به شهر و ديار خود بازگشتند، حوزههاي متعدد تشكيل دادند و خودشان در آن مناطق بساط تعليم و تربيت گسترانيدند و امور مذهبي و حتي سياسي مردم را نيز بر عهده گرفتند.
کادرسازی در تشکیلات روحانیت
نمونه بارزش همين آقاي اراكي بود كه بيش از بيست سال از ايشان استفاده كرده بود. شاگرد شاخص ديگرشان حضرت امام بود كه حدود ده سال در درس فقه و اصول در محضر حاج شيخ بوده است. اصلاً به يك معنا ميتوان گفت كه حضرت امام در فقه و اصول به غير از حاج شيخ استاد ديگري مانند او نداشته است. بنابراين نقش حاج شيخ در احياي حوزههاي علمي سرتاسر ايران و كادرسازي در تشكيلات روحانيت را نبايد دست كم گرفت و مورد فراموشي و كملطفي قرار داد. به حق ايشان در اين عرصه بنيانگذار و مؤسس به شمار ميآيد.
درایت آیت الله موسس در مواجهه با اختناق رضاخانی
دوران مرجعيت حاج شيخ مصادف با سلطنت رضاخان پهلوي بود. ايشان با مديريت و درايتي كه به كار گرفت توانست اين مقطع زماني پرآشوب و خفقان را به نحو احسن و با عزت و اقتدار نسبي پشت سرگذارد. و با توجه به شرايط زماني و مكاني آن روز از حريم دين، حوزه، روحانيت و مردم حراست كند. البته آن موقع بعضي با اين روش چندان موافق نبودند و انتظارشان اين بود كه حاج شيخ در برابر رضاخان بايد موضع تندي داشته باشد و اقدام اساسي انجام دهد. ولي تشخيص ايشان اين بود كه اگر ما با رضاخان درگير شويم وضع بدتر از اين ميشود. چنانكه آينده نيز همين را به اثبات رساند و بعضي شواهد و قراين تاريخي نيز همين را تأييد ميكند.
اولاً، در آن زمان تشكيلات حوزه و روحانيت تازه شكل و جان گرفته بود. و به طور كلي حوزه و روحانيت چندان از انسجام و استحكام لازم در برابر رضاخان برخوردار نبود. ثانياً، رضاخان قلدري بود كه از هيچ عقل و منطقي پيروي نميكرد و با كوچكترين بهانه و مخالفتي به سركوب و قتل تمسك ميجست. نمونه بارز آن قتلعام مردم مشهد در صحن مسجد گوهرشاد و يا مضروب ساختن فقيه بزرگ و سرشناس حوزه مرحوم آقا شيخ محمدتقي بافقي در حرم حضرت معصومه(س) بود كه به جرم امر به معروف و نهي از منكر انجام گرفت. حتي احتمال تكرار قتلعام مسجد گوهرشاد در قم در صحن حرم حضرت معصومه(س) و به توپ بستن حرم ميرفت كه در اثر خويشتنداري و درايت و صبر و تحمل حاج شيخ همهي اين خطرات برطرف شد.
پاسخ به قضاوتهاي غيرمنصفانه
بنابراين گاهي من ميبينم در مورد اين مقطع از تاريخ قضاوتهاي غيرمنصفانه ميشود. ما نبايد زمان رضاخان را به زمان خودمان كه بحمدالله همه طلسمها و طاغوتها شكسته شده تشبيه كرده آن وقت دست به قضاوتهاي نادرست بزنيم و تجريه و تحليلهاي غيرمنصفانه بكنيم. هر چيز را بايد در اوضاع و شرايط خودش در نظر گرفت، سنجيد و بعد نتيجهگيري كرد.
همرسانی
مطالب مرتبط
نظر شما