توصیههای آیتالله العظمی بروجردی در نحوه اداره جلسات موعظه در خاطرات مرحوم حجتالاسلام فلسفی

برگرفته از کتاب خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی نوشته علی دوانی منتشره از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال 1376
در همان سالهای اول ورود آیتالله العظمی بروجردی به قم، پس از آنکه قرار شد من پیامهای ایشان را به مقامات دولتی برسانم، آن مرحوم مرا دعوت کردند که روزهای دهه آخر ماه صفر در منزل ایشان منبر بروم. آقای ابوالفضل تولیت، متولی آستانه مقدسه حضرت معصومه(س) نیز پس از اطلاع از این موضوع، دعوت کردند که شبها هم در صحن بزرگ حضرت معصومه(س) منبر بروم. تا زمانی که حضرت آیتالله در قید حیات بودند، این منبرهای صبح و شب ادامه داشت.
منبرهای من از همان جا تحول بسیار عمیقی در فكر طلاب جوان به وجود آورد و در واقع برای اهل منبر الگو شد. هم مدرسین و هم طلاب، پای منبر میآمدند، به طوری که در منزل آیتالله بروجردی، قسمت اعظم اهل مجلس، روحانیون بودند. در صحن بزرگ حضرت معصومه(س) هم جمعیت خیلی زیاد بود و مجلس بسیار مهمی تشکیل میشد.
هر سال بحثهای تازهای طرح میکردم. خیلی از فضلا هم مینوشتند، حتی آقایانی که امروز در قسمتهای مختلفی شاغل مقامات مؤثرند، یا در قم مدرس عالی مقام ارزشمند هستند، به کرات درباره یادداشتهایشان با من صحبت کرده اند.
هنگامی که هفت سال منبر من ممنوع شد، (از 1350/10/11 پیروزی انقلاب اسلامی) یک شب به عنوان مستمع در سخنرانی مسجد ارک شرکت نمودم. واعظ آنجا، یکی از آقایانی بود که الان در قم است و شخصیت وزینی دارد، او منبر رفت و چون من جزء مستمعین بودم، خیلی صریح روی منبر گفت: «سخنرانیهای فلانی در منزل آیتالله بروجردی و در صحن حضرت معصومه(س) الگویی برای تمام طلاب شد و منبرهای امروز من و دیگران مدیون منابر ایشان است». یکی از آقایان دیگر هم که امروز مرد و زین و مؤثری است در خانهام گفت: من اولین بار موضوع عدالت اجتماعی را در صحن قم از شما شنیدم». بحمدالله از این قبیل زیاد هستند (منابر حجة الاسلام فلسفی بر طیف زیادی از جوانان و نوجوانان مذهبی غیر روحانی نیز تأثیر فراوان بر جای نهاد. شمس آل احمد در خاطرات خود مینویسد: «از خطبای مشهور ایام کودکی،. جوان خطيب دهان گرم دیگری به اسم فلسفی (همین خطيب فعلی بینیاز از تعریف) هم بودند که نسل جلال و مرا پانسیونرهای منابر خود ساخته بودند. از چشم برادر، قم، کتاب سعدی، ۱۳۶۹، ص ۱۷۲).
خلاصه منبر من به لطف الهی این روش را به وعاظ آموخت که چون دین برنامه زندگی سعادت بخش است؛ لذا مطالب منبر باید مربوط به اصلاح اخلاق فردی و اجتماعی باشد و با مردم آنگونه سخن گفته شود تا دین را داخل در زندگی آنها سازد. آن سبک منبر و سخن گفتن خیلی ارزنده و نو بود.
با توجه به ازدحام انبوه جمعیت برای اینکه صدای من به همه برسد، تولیت برای اولین بار ناچار شد بلندگوی دوبله روی حوض وسط صحن، به صورت معلق برای جمعیت حاضر در صحن و بلندگوی دیگری هم برای کسانی که در بیرون از صحن بودند، بگذارد.
مرحوم آیتالله بروجردی هم با علاقه فراوان هر روز در منزل خودشان در ساعت منبر من حاضر میشدند و یک روز هم تخلف نمیکردند. یک شب هم برای استماع منبرم به صحن مطهر میآمدند.
ایشان خودشان به من میگفتند: «شما چه جور منبر میروید؟ من میبینم آقایان مجتهدین، اعضای شورای فتوا و مدرسین میآیند و میگویند فلانی خیلی خوب صحبت کرد. مأمورین دولت و فرماندار هم همین را میگویند، کسبه و تجار هم میگویند فلانی خوب صحبت کرد، حتی خانم هایی که از منزل ما به مجلس میروند، همین نظر را دارند». بعد میفرمودند: «خوب است شما این روش خودتان را مبنا قرار دهید و به دیگران نیز بیاموزید». حتى افزودند که در تهران هفتهای یک روز جلسه تفسیر قرآن تشکیل دهید و در خلال بحث تفسیر، در خصوص مسائل مربوط به منبر و طرز بیان، مطالبی را عنوان و القا کنید تا آنها فرابگیرند.
من هم به دستور ایشان در تهران مجلس مورد نظر را تشکیل دادم و سالیان دراز صبحهای جمعه تفسیر میگفتم و هم طلاب از قم میآمدند و هم عدهای از وعاظ تهران شرکت میکردند. آنها در همان اتاق منزل ما مینشستند و اتاق پر میشد. در خلال بحث تفسیر آیات، نکاتی هم درباره منبر مطرح میکردم.
همرسانی






مطالب مرتبط
جدیدترین مطالب
15 دیماه در گذر تاریخ

نظر شما