ریشه های خودکامگی بر اساس تحلیل علامه طباطبایی در دهه 1330 شمسی
محمد حسین طباطبایی: طبع حکومت «فردی» منجر به خودکامه شدن حاکم می شود

جوامع بشری از "ترس" اینکه مبادا در اثر "تضعیف دولت" وقت، دولتهای دیگر بر سر آنان بتازند، ناگزیر بودند به ظلم و جور دولت خود تن در دهند و با آن روش ظالمانه خو کنند و این "خو کردن به ظلم" نگذاشت تا بشر به راه حل فکر کند که اصلا حکومت "یک فرد خودکامه" بر همه افراد چرا؟ و چرا حکومت مردم بر مردم را طرح نریزند؟
آنان بجای فکر کردن در این باره، خود را سرگرم به مدح و ثنای همان دولت جائر و ظالم میکردند و موقعی که کارد به استخوان مردم میرسید، به شکایت از دولت میپرداختند و چه بسا آن پادشاه خودکامه، دستخوش هلاکت یا قتل میشد و پس از آن مردم احساس اختلال و وقوع هرج و مرج میکرده و ناگزیر "گردن کلفت" دیگری روی کار میآوردند و باز او هم تعدی و تحمیل را از سر میگرفت.
اجتماع بشری همواره چنین بود تا اینکه انسانها فهمیدند که:
طبع حکومت "یک فرد" بر جامعه همین است که او را "خودکامه" و مستبد میسازد.
ترجمه تفسیر المیزان. ج۳. ص۲۲۷
علامه طباطبایی فلسفه اسلامی صدسالگی حوزه دیکتاتوری حکومت
همرسانی






مطالب مرتبط
- روایت امام از بی رغبتی حاج شیخ به ریاست بر حوزه
- شیخ عبدالکریم حائری: نمیخواهم باعث ریخته شدن خون بیگناهان باشم
- دیپلماتِ حوزه
- صبر و تدبیر در دوره استیلای استبداد و استعمار
- تعدد مراجع، برگ برنده جهان تشیع
- کتاب «تحولات فکری حوزه علمیه قم» خواندنی شد
- ناگفتههای آیت الله گلپایگانی از تاریخ حوزه علمیه قم
- گزارشی از خدمات اجتماعی شیخ عبدالکریم در دوران زعامت حوزه علمیه
جدیدترین مطالب

15 دیماه در گذر تاریخ

نظر شما