گزارشی از سلسله نشست های حوزه صد ساله

بهجت پور: در حوزه قم ایده بازگشت به قرآن معارض فقه محوری نبوده است

بهجت پور: در حوزه قم ایده بازگشت به قرآن معارض فقه محوری نبوده است

ایده بازگشت به قرآن از مرحوم سید جمال اسدآبادی آغاز شد و بعد از او روشنفکران مصری آن ایده را با سلفی گرایی و قرآن بسندگی عجین کردند. در بدو تاسیس حوزه علمیه قم نیز شیخ عبدالکریم با نواندیشانی همچون شریعت سنگلجی که رویکرد قرآن بسندگی داشت، مواجه بود. حوزه علمیه قم توانست برخلاف برخی از حوزه های علمیه دیگر، جریان تفسیر و علوم قرآن را به گفتمان عمومی تبدیل کند. در این مسیر علامه طباطبائی نقش اساسی داشت و با جریان های ضد تفسیری مبارزه کرد و با تضحیه و قربانی کردن خویش، تفسیر المیزان را به نگارش در آورد.

 جریان ضد تفسیری همواره مشکلاتی را بوجود می آورد و هر زمانی که افرادی مثل شهید مطهری، شهید بهشتی و امام موسی صدر به بحث های قرآنی می پرداختند، متهم به وهابیت می شدند. اما همچنان ایده احیای قرآن و بازگشت به قرآن و قرآن محوری در نسبت با روایات و سایر ادله مورد نظر این بزرگان بوده است و می توان حوزه علمیه قم را بسط دهنده جریان تفسیری دانست.

حال سوال این است، تفاوت های زمینه ای بین حوزه علمیه قم و حوزه های دیگر چه بود که جریان تفسیر و علوم قرآنی در قم شکل گرفت؟ مواجهه شیخ عبدالکریم، آیات ثلاث، آیت الله بروجردی و بعدها امام خمینی، با حوزه های تفسیری و علوم قرانی چه بوده است؟ و چه نوآوری ها و ابتکارهای روشی و ساختاری در این حوزه بوجود آمده است؟ یا در رابطه با تفسیر موضوعی که حضرات آیات سبحانی و مکارم و جوادی و مصباح سعی در توسعه آن داشتند از چه روش هایی استفاده کرده اند؟ بنظر حوزه علمیه قم در حیطه تفسیر تاریخ پرباری دارد.

حجت الاسلام والمسلمین بحجت پور از اساتید حوزه قم در همین زمینه در نشست حوزه صدساله گفت: گام نخست به تبیین تحلیل های مطرح شده در باب احیای حوزه علمیه قم توسط شیخ موسس است. بدین معنا که دو تحلیل درباره احیای قم وجود دارد گروهی احیای قم را محصول عقلانیت شیخ موسس می دانند که در آن شرایط پس از مشروطه که حوزه تهران نیز تعطیل شده بود و روحانیت در حاشیه قرار داشت حوزه علمیه قم را احیا نمود تا موطنی برای کنشگری حوزه در پهنه جامعه باشد و عده دیگر این احیا را یک تصادف تاریخی اما مبتنی بر واقعیت های اجتماعی قم می دانند چه اینکه قم از زمان هجرت خاندان اشعری و قرار گرفتن مضجع شریف فاطمه معصومه و حتی صفویه مرکز و کانونی برای شیعیان بوده و مستعد برای احیا اما دانش های حوزوی در قم تا سالیان متمادی تحت تاثیر نظام نجف قرار داشت و به جهت اهمیت فقه و اصول این دو دانش محور بودند به گونه ای که مقام مرجعیت باید از پرداخت با دانش های غیر پرهیز می کرد در این زمان طلاب 4 سال به مقدمات، 5 سال مطالعات پیشرفته و 6 سال خارج اصول را می گذراندند و  در تمام این دوران و پس از آن با فقه مانوس بودند البته اندک اندک صدای اعتراضات نسبت به این فقه محوری  به گوش رسید که در  مکتوبات نشریه هایی چون مکتب اسلام و مکتب تشیع و شکل گیری دار التبلیغ نمود یافت.

نخستین شخصیتی که به توسعه دانش های علمی و دقیق حوزوی در قم دست زد مرحوم علامه طباطبایی بود که در سه عرصه اخلاق، فلسفه و تفسیر به عنوان خلا های دانشی حوزه قم ورود کرد و به معنای تام کلمه علامه طباطبایی احیاگر امر تفسیر در حزوه قم بود.

 

اگرچه پیش از او افرادی چون سید جمال در تقابل با مدرنیته رو به سوی قرآن آورده بودند ولی این علامه بود که با ذبح کردن شخصیت علمی خود  سخن از تفسیر قرآن به قرآن را به میان آورد و با تمام ناملایمات پیش رفت تا جایی که می توان گفت مکتب علامه است که حوزه را حرکت میدهد و پیش می برد.

تحول دیگری که در حوزه دانشی بعد از تحمل مرارت های بسیار توسط مرحوم علامه در سال 1370 وبه کوشش شاگرد تفسیری ایشان(ایت الله مکارم شیرازی) واقع شد ورود دانش تفسیر به ساختار آموزشی حوزه علمیه بود.

گام سوم طرح تفسیرهای موضوعی بازهم به همت شاگردان مرحوم علامه یعنی حضرات ایات سبحانی، جوادی، مکارم شیرازی و... بود اگرچه این تفسیرهای موضوعی حالت بسیطی داشتند.

مرحله چهارم تکون دانش تفسیر در  حوزه قم در تعامل با حوزه نجف و تحت تاثیر تفسیر موضوعی شهید صدر آغاز شد و تفسیر موضوعی شهید صدر که با ارائه پرسش از متن قرآن در پی پاسخ بود اگرچه در نجف ناکام ماند ولی در قم بارور شد.

پنجمین جریان در دانش تفسیر در ارتباط با علوم تفسیری که در پی پیشینه شناسی قرآن و مبناسازی برای ورود به تفسیر هستند متولد شد این جریان به همت علامه معرفت و در تقابل با اهل سنت و با الهام از مقدمه مرحوم آیت الله خوئی در البیان شکل گرفت.

ششمین نضج دانش تفسیر در صد سال گذشته به پیدایش نظریه های تفسیری اختصاص دارد که به عنوان دانش های درجه دو به دنبال تحلیل مبانی ومبادی و روش های تفسیری هستند.

در کنار این شش جریان یا مرحله اموری چون دائره المعارف های قرآنی و فرهنگ نگاری های قرآنی و کارهای نرم افزاری را در شرایط پس از انقلاب شاهد بودیم که به توسعه دانش تفسیر و عمومیت یافتن آن انجامید.

 


صدسالگی حوزه نشست تخصصی بهجت پور صدسالگی حوزه علامه طباطبایی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی

هم‌رسانی

مطالب مرتبط
نظر شما