ناگفته هایی از سلوک علمی و اجتماعی آیت الله سید صدرالدین صدر
سید صدرالدین صدر، وصی شیخ عبدالکریم و پدر معنوی فداییان اسلام

آیتالله سید صدرالدین صدر، یکی از مراجع متنفذ و بزرگوار تقلید شیعه طی دهههای بیست و سی شمسی در ایران بود که پس از درگذشت آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مُجَدِّد حوزهی علمیهی قم در سال 1315ش، ریاست و مسئولیت حفظ این حوزهی مهم و نوپا را در دوران اختناق رضاخان عهدهدار شد، با تلاش، درایت و فداکاری بسیار از نابودی آن جلوگیری کرد و سرانجام در سال 1323ش آن را به دستان باکفایت آیتالله العظمی حاج آقا حسین بروجردی سپرد.
گفتگویی که میخوانیم بخشی از مصاحبه با حجت الاسلام دکتر علیاکبر صادقی داماد آن مرجع فقید شیعه است که ناگفتههایی از سلوک علمی و منش سیاسی و اجتماعی او را بیان میکند.
آیتالله صدر و فدائیان اسلام
برخی نشریات داخل کشور چند وقتی است که مطلبی را در باره آیتالله صدر مطرح کردهاند و ظاهرا بر جا انداختن آن نیز اصرار دارند. به هر حال معروف است که در میان مراجع وقت، مرحوم آیتالله صدر با فدائیان اسلام رابطه گرمتری داشتهاند. یعنی در همان زمانی که مثلا مرحوم آیتالله العظمی بروجردی با فدائیان اسلام رابطه سردی داشتند، رابطه مرحوم آیتالله صدر با اینها گرمتر بوده است. تا اینجای مسئله ظاهرا درست است. البته حضرتعالی دقیقتر میدانید و اگر ما اشتباه میکنیم، لطفاً تصحیح بفرمایید. مسئلهای که دوستان مطرح کردهاند و روی آن اصرار نیز دارند این است که اساساً ترورهایی که توسط فدائیان اسلام صورت گرفت، با مجوز مرحوم آیتالله صدر بوده است. در این رابطه به طور خاص بر ترور مرحوم دکتر حسین فاطمی تکیه میکنند و این مورد را از جناب آقای محمد مهدی عبدخدایی نقل میکنند. این آقا از بازماندگان فدائیان اسلام است و ضارب مرحوم دکتر حسین فاطمی، که البته در زمان ترور تنها پانزده سال داشت. آقای عبدخدایی نقل کرده است که مأموریت و آلت ترور مرحوم فاطمی توسط مرحوم سید عبدالحسین واحدی به ایشان داده شده و وقتی از وی در خصوص مجوز شرعی ترور سؤال کرده، پاسخ شنیده است که ما مجوزهایمان را از آیتالله صدر میگیریم. آقای عبدخدایی همچنین نقل کرده است که بعد از انجام عملیات ناموفق ترور و بازداشت و انتقال وی به زندان، پدر ایشان مرحوم آیتالله شیخ عبدالحسین تبریزی از مشهد به آیتالله العظمی صدر نامه نوشته و اعتراض کردند، که این چه کاری است که شما جوانان مردم را تشویق میکنید که بروند سران رژیم را ترور کنند؟! اگر این کارها خوب است، چرا مجوز نمیدهید فرزندانتان بروند این کارها را انجام دهند؟! طبیعتاً پذیرفتن چنین نسبتی در بارهی آیتالله صدر، برای ما که با اندیشه و اخلاق دستپرورده ایشان یعنی امام موسی صدر آشنایی داریم.
اجازه بدهید که من در بارهی این مسئله، یک مقداری اساسیتر صحبت بکنم
آیتالله صدر از لحاظ اخلاقی مرد بسیار خلیقی بود. طوریکه این را باید به شما بگویم که من در تمامی مدت عمرم، آدم صاحب اخلاق کریمهای مثل آقای صدر ندیدم. یعنی تا الآن من ندیدم کسی را که تا این اندازه به مسائل اخلاقی مقید باشد. اخلاق ایشان چنان بود که حتی بچهها تحت تأثیر قرار میگرفتند و در کنار ایشان یک جور احساس امنیت اخلاقی داشتند
استاد: آقای صدر به جهت اخلاقی و روحی وضعیتی داشتند که من به نظرم نمیآید که اساساً ممکن باشد که ایشان گِرد چنین کارهایی بخواهند بگردند. البته، فدائیان اسلام آن موقعی که شما اشاره کردید نسبت به آقای بروجردی گرایش مثبتی نداشتند، نسبت به آقای صدر یک جور احساس پدر [فرزند]ی داشتند. یادم هست که یک زمانی بود که یک سری مشکلاتی در حوزه علمیهی قم پدید آمده بود؛ به این معنی که بعضیها نسبت به نظم و نظام حوزه در زمان آقای بروجردی انتقاد داشتند. این انتقادها، یک بخشی از آنها، توسط فدائیان اسلام بیان میشد. این قضایا منجر به این شد که فدائیان اسلام برپایی یک مجلس سخنرانی را اعلان کردند. آیتالله بروجردی نسبت به این مسئله حساس شدند و در مجلس درسشان که من شخصاً حضور داشتم، نسبت به فدائیان اسلام نظر نامساعدی را ابراز کردند. ایشان گفتند: اینها چه میگویند؟ اینها با من مخالفت میکنند؟ مخالفت با من، مخالفت با امام زمان (ع) است. این منجر به این شد که در همان روزی که عصرش قرار بود مراسم سخنرانی اینها [فدائیان اسلام] پا بگیرد، برخی طلبههای علاقمند به آیتالله بروجردی مجهز شدند که جلوی این کار را بگیرند. به خاطر دارم که در داخل مدرسهی فیضیه یک زد و خورد خیلی نامساعدی صورت گرفت، که شایسته یک مدرسه علمیه نبود و عدهای به جان یکدیگر افتادند. به هر حال اگر مسئلهای هم باشد، به وسیله گفتگو باید حل شود؛ نه از راه خشونت و زد و خورد. یک طلبهای را دیدم که الآن نمیدانم زنده هست یا نه. از این طرف مدرسه به آن طرف میدوید، یک صداهای عجیب و غریبی در میآورد و میگفت ما برای قتل آمدهایم! ما برای قتل آمدهایم
به هر حال، میخواهم این را خدمتتان عرض کنم که تا آن اندازهای که من با روحیات آقای صدر آشنایی داشتم، به نظرم نمیآید که ایشان هرگز سراغ چنین کارهایی رفته باشند. البته این را بایستی قبول بکنید که من با آن حداثت سنی که آن زمان داشتم، نمیتوانستم نسبت به همه مرافق روحی آقای صدر اشراف داشته باشم. اما آن اندازهای که میتوانستم ایشان را بفهمم، به نظر من اصلاً امکان نداشت که ایشان گرد مسئلهی ترور کسی بگردد.
سؤال: یعنی نه به صورت اجازه کلی و نه به صورت اجازه جزئی، هیچ کدام از این دو حالت را حضرتعالی تأیید نمیکنید که ممکن است مرحوم آیتالله العظمی صدر به فدائیان اسلام اجازه ترور داده باشند؟
دقیقاً. هیچکدام این دو حالت را من تأیید نمیکنم. اما از آن طرف؛ اگر آقای صدر دارای چنین تفکری بود، قطعاً بوسیله آقا موسی به من منتقل میشد. یعنی من که از نزدیکان ایشان بودم، قطعاً اطلاع پیدا میکردم
البته [باز تأکید میکنم] که این نفی من هیچ سندی ندارد. ولی مجموعه آن آشنایی که با روحیات آقای صدر داشتم، مانع از آن است که انتساب چنین اقداماتی را به ایشان بپذیرم.
دوران کسالت و خانهنشینی آیتالله العظمی صدر
درس فقه ایشان در مدرسه فیضیه تشکیل میشد یا در منزل؟
نه، این درس در منزل ایشان تشکیل میشد. این مطالبی که من میگویم، به ایامی مربوط است که آقای صدر به علت آن کسالت قلبی و ریوی که داشتند، بسیار برایشان مشکل بود که بتوانند از منزل بیرون بیایند. آن ایام من خیلی کم دیدم که ایشان حتی برای اقامه نماز جماعت به مرافق آستانه و به بیرون بیایند. البته بوده است یک مدتی، اما در اثر همین کسالت، خیلی کم بوده است. در نتیجه درس ایشان، تا آن اندازهای که من به خاطر میآورم، در خانه و در همان اتاق بیرونی ایشان برپا میشد. وقتی آقایان فضلا میآمدند و جمع میشدند، آقای صدر از اتاق مجاور به اتاق بیرونی میآمدند. نمیدانم که شما آیا دیدهاید منزل آقای صدر را؟
اگر یادتان باشد، دو تا اتاق کنار هم بود که یک ضلع مشترک داشت و توسط یک در به هم ارتباط پیدا میکردند. یکی از این اتاقها در منطقه بیرونی آقای صدر قرار میگرفت و آن یکی در منطقه اندرونی ایشان. آقای صدر صبح که از اتاق مجاور به اتاق بیرونی میآمدند تا سر جای خود بنشینند و درس بدهند، با اینکه مسافت مجموعاً شاید ده دوازده قدم بیشتر نبود، مدتی را باید به سختی تنفس میکردند تا آرام بگیرند و بتوانند درس را شروع کنند. من در این درس صبحگاه ایشان حضور داشتم و این حضور تا آخرین روزهای زندگی ایشان ادامه یافت
آیتالله صدوقی و آیتالله العظمی صدر
این مقطعی که میفرمایید، مرحوم آیتالله صدوقی هنوز در قم بودند؟
بله. آقای صدوقی قبل از اینکه آقای بروجردی به قم بیایند، به آقای صدر خیلی نزدیک بودند. این نزدیکی تا آنجا بود که حتی شهریهای که آقای صدر میدادند، به وسیلهی آقای صدوقی بود که پرداخت میشد. آقای صدوقی همچنین به خانوادهی آقای صدر خیلی نزدیک بود. به طوریکه آقازادههای آقای صدر در تابستانها که حوزه و درسها تعطیل بود، به باغ استیجاری آقای صدوقی میرفتند. یک جایی را آقای صدوقی اجاره کرده بود در فاصله میان قم و اصفهان، که عباسآباد نام داشت. این منطقه یک منطقه زراعی بود که ایشان برای زراعت یک باغچهای را در آن از آستانه اجاره کرده بود. در عین حال جایی هم بود برای تفریح و این نوع کارها. این آقازادهها هم، آقایان آقا موسی و آقا رضا، به آنجا میرفتند.
رابطه آیات عظام صدر و بروجردی
حاجآقا اجازه بدهید یک سؤالی را از خدمتتان مطرح کنیم. اساساً اصل آمدن آیتالله العظمی بروجردی به قم، آیا مرحوم آیتالله العظمی صدر به انجام آن راغب و مشوق بودند؟ یا اینکه در مقابل یک عمل انجام شده قرار گرفتند؟
بله. من فکر میکنم که این دومی بود؛ البته بدون اینکه آن قسمت را تأیید کنم که آقای صدر نسبت به آمدن ایشان راغب نبوده است. نخیر؛ من فکر میکنم که آقای صدر نسبت به آمدن ایشان نظر مثبت و منفی نداشتند
یعنی برایشان علیالسویه بود؟
نمیدانم که برایشان علیالسویه بود یا نبود. اما به هر حال آمدن آقای بروجردی به قم، بیشتر به وسیلهی همان فضلای قم، خصوصاً [به تعبیر آن زمان] آقای حاجآقا روحالله خمینی و اشخاصی از این قبیل، صورت گرفت و از ایشان دعوت شد. اما وقتی ایشان تشریف آوردند به قم، آقای صدر از همه همگنان خود بیشتر قدوم ایشان را محترم شمرد و همه آن چیزهایی را که برای اداره یک حوزه آن زمانی لازم بود، در اختیار ایشان گذاشت. چون میدانید که آقای صدر، به وسیلهی آقای حائری، به عنوان وصی ایشان معرفی شد. آقای صدر در واقع با توجه به این وصیت آقای حائری، اداره حوزه را باید به عهده میگرفتند و همینطور هم شد. البته در کنار ایشان، دو نفر دیگر هم از علما، یعنی آیتالله حجت کوهکمری و آیتالله آقا سید محمد تقی خوانساری، با ایشان در این راه همکاری کردند. این سه نفر که مراجع ثلاث به ایشان گفته میشد، با هم حوزه را اداره میکردند. بعد از اینکه آقای بروجردی آمدند به قم، آن چیزهایی را که بقای یک مرجع نیازمند آن بود، مثل جای نماز و محل رفت و آمد و مورد احترام قرار گرفتن و امثال اینها، همه اینها بوسیله آقای صدر و بیش از دیگران، در اختیار آقای بروجردی قرار گرفت
انتخاب آیتالله صدر توسط آیت الله العظمی حائری
ببخشید حاجآقا! مرحوم آیتالله العظمی حائری، چرا مستقیماً از خود آیتالله العظمی بروجردی دعوت نکردند تا از بروجرد به قم تشریف بیاورند و زمام حوزه را در دست بگیرند؟ به هر حال آن زمان که آقای صدر در مشهد بودند، آقای بروجردی نیز در بروجرد بودند. خُب، ایشان میتوانستند به جای اینکه از آقای صدر دعوت کنند که شما لطفاً تشریف بیاورید و بعد از من حوزه را اداره کنید، همان وقت از آقای بروجردی دعوت کنند. حتماً ایشان یک نظری روی آقای صدر داشتند که این بزرگوار را ترجیح دادند؟
همینطور است. اولا آقای صدر، یک شخصیت محترمی در جامعه متنفِّذ آن روز ایران داشتند، که اگر من هم جای آقای حائری بودم، برای اداره حوزه بعد از خودم، آقای صدر را انتخاب می کردم
یعنی آقای صدر قبل از اینکه مرجع شوند، به هر حال این شخصیت و این موقعیت و این ظهور و بروز را داشتند
بله؛ بله. البته الآن چون زمان گذشته است، شاید توصیف وضعیت آن روزها خیلی راحت نباشد. من میخواهم این را عرض کنم که تمام فامیلهای متنفِّذ این مملکت نسبت به شخص آقای صدر یک جور علاقهی خاص داشتند. حتی آنها که خیلی هم صبغهی دینی نداشتند، شخصاً به ایشان علاقمند بودند
بیتیَّت ایشان هم قاعدتا خیلی مؤثر بود
بله، البته که مؤثر بود. خُب اینها یک خانواده خیلی عریق و خیلی ریشهدار بودند. چندین نسل پدران اینها، چه در ایران، اصفهان و چه عراق و شهرهای آنجا، از بزرگان دین و خلاصه به هم مربوط بودند. در هر صورت، در آن زمان که آقای حائری آقای صدر را انتخاب کردند برای اداره حوزه بعد از خودشان، آقای بروجردی چندان به عنوان یک مرجع اداره کننده حوزه مطرح نبودند. در حالیکه آقای صدر در آن زمان، یعنی همان دورانی که از مشهد به قم آمدند، حضور مؤثر در حوزه داشت
موقعیت علمی آیتالله العظمی صدر
حاجآقا اگر اجازه دهید، میخواهم در مورد علمیت آقای صدر نیز سؤالی را مطرح کنم. مرحوم آیتالله العظمی صدر نسبت به اقرانشان، یعنی آیات عظام حجت و خوانساری، به جهت علمیت چه موقعیتی داشتند؟
آنچه که معروف بود در زمان آقای صدر، این بود که آن دو نفر قسیم ایشان، یعنی آقای آقا سید محمد تقی خوانساری و آقای حجت، از نظر علمی بر ایشان ترجیح داده میشدند
حتی آقای خوانساری؟
بله. منتها آقای صدر یک جامعیتی داشت، که شاید آنها نداشتند. مثلا ایشان در ادبیات عرب و همچنین در تاریخ اسلام اطلاعات بسیار وسیعی داشتند که آن آقایان نداشتند. آن آقایان در واقع تحصیلات و مطالعاتشان عمدتاً منحصر به همان فقه و اصول متعارف حوزوی بود
در بحثهای مدیریتی نیز ظاهراً آقای صدر رحجان داشتند
یقیناً اینطور بود. شاید آنها خودشان هم قبول داشتن این مسئله را
آیتالله سید موسی شبیری زنجانی در خاطرات خود آوردهاند که بعضی جلسات هفتگی آیات ثلاث در منزل ابوی ایشان تشکیل میشد و ایشان به یاد دارند که آقای صدر معمولا متکلم وحده بودند.
در باره این بحث علمیت، شما فرمودید که نگاه غالب حوزه آقای حجت را ترجیح میداد بر آقای صدر یادم هست که مرحوم آیتالله آقای سلطانی نیز همین مطلب را فرمودند و بعد البته اضافه کردند که خودشان این دیدگاه را قبول نداشتند. ایشان گفتند که آیات عظام صدر، حجت و خوانساری را همردیف میدانستند. آیا به یاد دارید که آقایان حاجآقا موسی و حاجآقا رضا نیز در این خصوص نظری را ابراز کرده باشند؟
نمیدانم. نه، این را نمیدانم. اما این مطلبی را که به شما عرض کردم، شهرت عامه موجود در حوزه را گفتم. من خودم فکر نمیکنم که بتوانم بین این آقایان ثلاث، رجحانی از نظر علمی تشخیص بدهم. آنچه خیلی روشن بود، این بود که ایشان در یک دسته از مطالعات اسلامی، بر آنها مقدم بود، بلا تردید. ولی در آنچه که به عنوان مطالعات خاص حوزوی از قبیل فقه و اصول و رجال و درایه و اینها مطرح بود، آنچه که مشهور بین فضلای حوزه بود، این بود که آن آقایان بر آقای صدر ترجیح داشتند. اما من خودم در این خصوص نظری ندارم و نمیتوانم قضاوت کنم که چگونه بود.
آیتالله العظمی صدر و فدائیان اسلام
شما در صحبتتان اشاره فرمودید که فدائیان اسلام یک نگاه پدرگونه به آیتالله العظمی صدر داشتند. ریشهی این نگاه پدرگونه از کجا نشأت میگرفت؟ آیا از خصوصات اخلاقی و رفتاری آیتالله العظمی صدر نشأت میگرفت که اشاره فرمودید که انسانی بزرگوار و خلیق بودند؟ یا از این مسئله که آیتالله العظمی صدر نگاهی نیز به جوانان داشتند و فدائیان اسلام را جوانانی با اخلاص یافته بودند که میخواستند از تندروی آنان ممانعت به عمل آورند؟ به نظر حضرتعالی کدام درست است؟
البته من پاسخ خیلی دقیقی به این سؤال شما نمیتوانم بدهم. ولی به نظرم اینطور میرسد که شق اول را باید در نظر بگیریم. آقایان فدائیان اسلام احتیاج داشتند به اینکه خودشان را به یکی از مراجع و علما نزدیک کنند. این نزدیکی نسبت به آقای صدر بیشتر میسر شد. سببش هم خُلق و خوی آقای صدر بود که اصولاً نسبت به طلبهها و نسبت به کسانی که [ضعیف و گرفتار بودند]، یک جور پدرانه رفتار میکردند. طوری که حتی اگر از نظر مادی نمیتوانستند آنها را کمک کنند، اما از نظر اخلاقی آنها را زیر چتر خودش میگرفت. من اینجور به نظرم میآید که آقای صدر به این دلیل بود که نسبت به فدائیان اسلام اظهار مرحمت داشت. اینها هم، بخصوص آن موقع که نظر آقای بروجردی نسبت به فدائیان اسلام نامساعد شد، گرایششان به آقای صدر بیشتر شد. یعنی جوری شد که خُب، خیلی خودشان را در حمایت آقای صدر حس میکردند. بدون اینکه من تأیید بکنم که، آن تند و تیزیهایی که فدائیان اسلام داشتند، در ذهن آقای صدر تأیید میشد.
آیا به یاد دارید که احیاناً آیتالله العظمی صدر نسبت به آن تندی و تیزیهای فدائیان اسلام موضعی گرفته باشند؟
نخیر. من موضعگیری هم [از جانب ایشان] نسبت به این مسائل ندیدم. ولی عرض کردم که من بر اساس مجموع آنچه از خُلق و خوی آقای صدر سراغ دارم، ایشان را از اینکه وارد در صحنههای خشن بشود، دور میبینم. اگر فدائیان اسلام نسبت به آقای صدر یک جور تمکین و احساسی داشتند، صرفاً به خاطر این بود که آقای صدر نه تنها نسبت به آنها، بلکه نسبت به هر کس دیگری که به نوعی احتیاج به کمک و محبت داشت، نظر مرحمت داشت. این بود و نه چیز دیگر. البته تا آنجایی که من به نظرم میآید.
سید صدرالدین صدر امام موسی صدر سید رضا صدر امام خمینی سید محمد تقی خوانساری حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی صدسالگی حوزه
همرسانی






مطالب مرتبط
- بررسی مناسبات آیتالله بروجردی و حاج آقا روحالله
- مهدوی کنی: موضعگیریهای علامه طباطبایی موجب نارضایتی طلاب انقلابی شده بود
- میراثدار استقلال مرجعیت دینی در قم
- گزارشی از نقش میرزا محمد فیض قمی در تأسیس حوزه علمیه قم
- گزارشی از خدمات اجتماعی شیخ عبدالکریم در دوران زعامت حوزه علمیه
- خدمت بزرگ استاد «فقیهی» به فارسی زبانان/چگونه «توضیح المسائل» وارد خانه های مردم شد
- چرا آیت الله بروجردی برای زعامت حوزه به نجف نرفت؟
- وقتی حاج شیخ «قانون مدنی» را دید گفت: اینکه همان فقه ماست، فقط شما بهجای «مسئله» از واژه «ماده» استفاده کردهاید
جدیدترین مطالب
15 دیماه در گذر تاریخ

نظر شما