خاطره ای از سیدعلی محقق داماد:

آقای مسجدشاهی گفت قم جای ما نیست، نمی‌توانیم با اینطور زندگی بسازیم!

آقای مسجدشاهی گفت قم جای ما نیست، نمی‌توانیم با اینطور زندگی بسازیم!

یکی از دوستان قدیمی مرحوم حاج شیخ که از زمان سامرا از دوستانشان بود، مرحوم آشیخ محمدرضای اصفهانی (مسجدشاهی) است. از سامرا هم که به اراک آمدند با هم بودند؛ تا این که آقای مسجدشاهی خداحافظی کرد و به اصفهان رفت. مرحوم حاج شیخ ایشان را دعوت کرد که بیاید و در قم بماند. حاج شیخ از هر کسی که صلاحیتش را داشت، برای ماندن در قم و تقویت حوزه دعوت می‌کرد. برای اینکه بنیاد حوزه محکم شود. آشیخ محمدرضای مسجدشاهی آمد و یک مدتی هم در قم ماند. بعد یک مرتبه رها کرد و رفت اصفهان. از ایشان پرسیدند چرا قم را رها کردی و رفتی اصفهان؟ جواب نمی‌داد و علتش را نمی‌گفت.

سیدی بود – خدا رحمتش کند- متصدی کتابخانه مدرسه فیضیه بود. او به آقای مسجدشاهی گفت باید بگویی که چرا قم را رها کردی؟ او هم هیچ نمی‌گفت. تا بالاخره یک روز آن آقا سید در اصفهان میهمان آقای مسجدشاهی شد و همان جا او را گیر انداخت که باید علتش را بگویی [که چرا قم را ترک کردی؟] وقت غذا که رسید، گفت تا علتش را نگویی غذا نمی‌خورم! گرو گرفت.

آشیخ مسجدشاهی گفت حالا تو غذایت را بخور، بعدا علتش را می‌گویم. سید گفت: نمی‌شود. شیخ گفت: ما در اصفهان کار و بارمان خوب و زندگی‌مان مرفه است. همین الان دور حوض ما چهل تا قلیان هست، ولی وقتی به قم آمدیم، حاج شیخ یک شب ما را به خانه‌اش مهمان کرد. مقداری از شب گذشته بود که وقت غذا رسید. حاج شیخ، کلبعلی‌شاه (خادمش) را  صدا زد که برو مرتضی را خبر کن که بیاید. کلبعلی‌شاه رفت و برگشت و گفت: آقا مرتضی خوابیده. شیخ گفت: برو بیدارش کن. اصرار داشت که بیدارش کن. او گفت برای چه اصرار می کنید؟ حاج شیخ گفت کلبعلی‌شاه! تو که می‌دانی در خانه ما پلو پیدا نمی‌شود. حالا که امشب غذایی هست بگذار مرتضی هم بیدار شود و مقداری از این غذا بخورد! آقای مسجدشاهی می‌گوید من این را که دیدم گفتم: نه، اینجا جای ما نیست! ما نمی‌توانیم با اینطور زندگی بسازیم. لذا به اصفهان برگشتیم


صدسالگی حوزه سید علی محقق داماد محقق داماد حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی حوزه قم صدسالگی حوزه

هم‌رسانی

مطالب مرتبط
نظر شما