گزارشی از سلسله نشست های دوره حوزه صد ساله با حضور دکتر فراتی؛
فراتی: حوزه قم در عصر تاسیس تلاش می کرد خود را از درون احیا کند
در ابتدای بازتاسیس حوزه توسط حاج شیخ، جریانات فکری متعددی به قم آمدند که از بسیاری از آن ها شیخ موسس دعوت رسمی کردند. همچون فقها و اصولییون(با گرایش های مختلف)، فلاسفه، عرفا، چهره های سیاسی و... از سوی دیگر حوزه علمیه قم با جراینات سیاسی اجتماعی مثل سیاسی مثل مشروطه و دیکتاتوری رضاخان، جنگ جهانی دوم، به کارآمدن محمدرضا شاه در دهه بیست پیوند خورده بود. در دهه بیست که فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مقداری باز می شود، طیف های مختلف فکری در حوزه شروع به فعالیت می کنند که تا انقلاب اسلامی و بعد از آن ادامه دارد. حال سوال و مسئله این است که در دوره شیخ موسس و آیات ثلاث و آیت الله بروجردی، چه طیف و چه جریان هایی را می توان در حوزه شناسایی کرد؟ به خصوص بعد انقلاب اسلامی، چه جریان هایی توانستند ظهور و بروز داشته باشند؟ به صورت سوال کلی تر می توان پرسید؛ با توجه به توصیف تاریخی، جریانات فکری حوزه چگونه صورت بندی و دسته بندی می شوند؟
در این نشست دکتر فراتی در بررسی این مسئله، ابتدا به تعریف جریان شناسی پرداخته و بیان کرد؛ جریان پدیده ای است که در معنا با اصطلاح گفتمان نزدیکی دارد و مراد از آن شبکهای از مفروضات است که افراد براساس آند فکر و عمل میکنند البته شاخصه جریان برخورداری از فرد یا گروه موسسان و امتداد توسط گروه شارحان و بسط توسط گروه توزیعکنندگان است و به علت مفقود بودن یکی از این عناصر در بیشتر جریانات حوزوی باید از اصطلاح گونهشناسی فکری- سیاسی استفاده کرد
حوزه علمیه قم در عصر بازتاسیس توسط آیت الله حائری خسته و شکست خورده در جریان مشروطه دچار خصلت گنوسی شده بود بدین معنا که با نا امید شدن از تحول جهان خارج به دگرگونی درونی دست زده بود وتلاش میکرد خود را از درون احیا کند آیت الله حائری با فهم این مساله با اتخاذ استراتژی سکوت درمقابل وقایع سیاسی در کشور اقدام به احیا حوزه علمیه کرد حوزهای که برای نخستین بار در پناه سلطنت شکل نگرفت و هرچه از تاریخ حیات آن گذشت نزاع آن با سلطنت بیشتر شد. در زمان ایت الله حائری که اعتقادی به اندیشه ولایت فقیه در عصر غیبت نداشت با وجود سلطه جریان سکوت بر جامعه روحانیت دو گونه موافق حاکمیت که معتقد بودند حوزه در پناه سلطنت رشد میکند و حکومت حافظ حوزه است و جریان مخالفانی چون مدرس نیز وجود دارد
آیت الله بروجردی با التفات به اینکه حوزه را از چه کسی و در چه شرایطی و با چه پیشینهای تحویل میگیرد همان روش آیت الله حائری را پیش گرفت و در دوران زعامت ایشان سه گونه پیش گفته با محوریت گونه ساکت وجود دارد تنها تفاوتی که در این زمان حادث شده شکل گیری اقلیت نو گرا در درون حوزه علمیه است که تلاش میکنند به شبهات جدید وارده به دین پاسخ دهند افرادی چون آیت الله مکارم و سبحانی و دیگر شاگردان مرحوم علامه که مجله مکتب اسلام را بنا میکنند اما این دسته با توجه به این نکته که تراث حوزه علمیه قادر به صورت بندی پاسخ نیست دست به ترجمه آثار روشنفکری عرب میزند و آثار افرادی چون مودوی و سید قطب و... میزند و آغاز عصر ترجمه روشنفکری عرب سرآغازی بر تاثیرپذیری ناخواسته روشنفکری حوزوی از نگاههای سلفی میشود که در نهایت در ایدئولوزی انقلاب اسلامی نیز نمود مییابد
در کنار نگاههای سلفی با اوج گیری حزب توده در ده بیست حوزه علمیه که به بی دینی افراد حساس است با عبور از لیبرالیسم به مبارزه با مارکسیسم میپردازد درحالی که از سوی دیگر تحت تاثیر اندیشه چپ قرار میگیرد و این باور را که سرمایه داری با گذشت زمان به صورت جبری فروخواهد پاشید را میپذیرد و این باور سبب یک انحراف نگرش در تحلیل واقعیت در روحانیت نوگرا شد
اما حوزه در زمان نهضت و زعامت امام خمینی بر آن، احوال دیگری دارد آبراهامیان گونه های روحانیت در این برهه را در سه دسته جای میدهد طیف پرنفوذ ساکت که افرادی چون آیت لله مرعشی در آن قرار دارند. گونه اصلاح گر که امثال آیت الله گلپایگانی و شریعتمداری در آن جای میگیرند و گروه انقلابی که مرحوم امام سردمدار آنها است. برای افزایش دقت تقسیم در تحلیل واقعیت به نظر میرسد باید تفصیل بیشتری به تقسیم داد از همین رو میتوان سه گونه اصلی محافظه کار، اصلاح طلب و انقلابی را تصویر کرد که هر کدام زیر طیفهایی دارند.
طیف محافظه کار در دسته جای منحل میشود آخوندهای درباری امقال سید حسن امامی و ولایتیها یا خشک مقدس های اخباری که مشکلی با حکومت پادشاهای نداشتند حتی از آن دفاع میکردند مانند سید محمود دهسرخی و آخوندهای مصلحت اندیش که بین بد و بدتر حکومت پادشاهی را اختیار میکردند مانند ابراهیم میلانی.
طیف اصلاح طلب که به دنبال اجرای قانون مشروطه بودند و حکومت را آلوده به ظلم هایی میدانستند که قابل اصلاح است مانند سید هادی میلانی.
اما طیف انقلابی نیز به دو دسته تقسیم میشود انقلابی های سیاسی یا به تعبیر ساواک آخوندهای افراطی که شب نامه ها را پخش میکردند مانند هاشمی رفسنجانی و طیف فرهنگی که عناصر مولد تفکر بودند تقسیم کرد مانند آیت الله مطهری وبهشتی.
فراتی در ادامه با بیان اینکه بعد انقلاب حوزه قم مثل قبل نیست و تغییرات زیاد داشته و خاص تر شده است گفت:در این دوره برخلاف دوره صفویه، روحانیت خود تئوری دولت را تدوین می کنند و در تاسیس آن شرکت نقش مهمی دارند و رهبری آن را نیز خود به عهده می گیرند. اگرچه جریان انقلابی در حوزه غلبه پیدا کرده است، اما مخالفان معرفتی نیز در حوزه فعال هستند! یعنی اگرچه یک دستگاه اجتهادی پیروز شده ولی توان حذف دستگاه های اجتهادی دیگر(مخالف) را ندارد.
در یک تقسیم که مقسم آن «نگاه حوزه در امور "سیاسی" است» حوزه قم به حوزه ایجابی یا سلبی و سنتی و غیر سنتی تقسیم می شود.
اصل اینکه باید حوزه علمیه به تفکر های سیاسی بپردازد، مخصوص جریان ایجابی ها و غیرسنتی ها است. اما کانون اصلی حوزه قم را سلبی ها تشکیل می دهند و می گویند: در غیاب امام زمان، تشکیل حکومت ضرورت ندارد. که در مقابل ایجابی ها می گویند؛ تشکیل حکومت در غیاب امام زمان ضرورت دارد.
در نگاه به دولت نیز دو دیدگاه هست؛ عده ای سنتی هستند که می گویند: شکل دولت حالت مثلثی و هرمی دارد که در راس هرم به جای شاه، ولی فقیه باید باشد و قدرت از بالا به پایین سرریز شده و مردم باید از تصمیات دولت تبعیت کنند. اما غیر سنتی ها می گویند: شکل قدرت، بسیط و ساده نیست. تاثیرات دولت و مردم خیلی سخت و پیچیده و حتی نامرئی است. یک موسسه می تواند در دولت تاثیر بگذارد، مردم نیز می توانند به انحاء مختلف بر دولت تاثیر بگذارند و تاثیذ بپذیرند. از این رو نمی توان مدل دولت را هرمی شکل دانست.
صدسالگی حوزه
نشست تخصصی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی صدسالگی حوزه صد سالگی حوزه حوزه علمیه حوزه قم مکتب قم آیت الله بروجردی صافی گلپایگانی امام خمینی بهشتی شهید مطهری
نظر شما