رضاخان
به مناسبت کودتای سوم اسفند و به قدرت رسیدن پهلوی اول؛
پیشبینی آیتالله مدرس درباره سرنوشت رضاخان
به رضاخان بگوئید من دخالت در سیاست را وظیفه خود میدانم. اینجا جای خوبی است و به من خوش میگذرد. تو را هم روزی انگلیسیها به جایی پرتاب میکنند. اگر توانستی بیا همینجا (خواف) هرچه باشد اینجا بهتر از تبعیدگاهها و زندانهای خارج از کشور است.
روایت هایی از مواجه آیت الله موسس با قانون اتحاد لباس
تصویب سیاست تغییر شکل لباس در 15مرداد 1306 در هیئت وزیران جرقه بحرانی بود که خیلی زود همه کشور را فراگرفت. بحرانی که به شورشهای عشایری و ناآرامیهای ملی تبدیل شد؛ اما توجه به پیشینه مسئله اتحاد لباس، زمینههای طرح، تصویب و اجرای این قانون و پیامدهای آن و همچنین عکسالعمل حوزه علمیه و حاج شیخ عبدالکریم حائری میتواند تصویری روشن از این مقطع تاریخی را برای مخاطب ترسیم کند.
مخالفت حاج شیخ با ورود حوزه به اختلافهای فکری بیفایده در جامعه
مرحوم خالصیزاده به ایران، وی طی سخنانی در حرم حضرت معصومه (س) به حاج شیخ اعتراض کرد که چرا با انگلیسیها نمیجنگد؟ مرحوم حائری با آنکه به علمای مهاجر احترام فراوان میگذاشت، خالصیزاده را به خانهاش دعوت کرد و اعتراضش را شنید. سپس پاسخ داد: «من معتقدم باید حوزهای تأسیس کنم و مجتهد تربیت کنم و هرچه را که سدّ راه این وظیفه باشد مانع آن میشوم. اگر ثابت کردی که اشتباه میکنم من همراهیات میکنم
تأسیس حوزه علمیه قم، پاسخی به «بحران بزرگ»
به نظر میرسد برای بررسی نسبت حوزه قم با امر سیاست در دوره مرحوم حائری، حداقل توجه به چهار عرصه ضروری است: اوضاع بینالملل، اوضاع داخلی ایران، تجربیات شخصی آیتالله و مبانی فکری و نظری ایشان. شکلگیری حوزه قم و تنظیم مناسبات درونی و بیرونی آن در بستر چنین متغیرهایی شکل گرفت.
تحلیل سیره مدیریتی «آیت اللهِ موسس» در گفت و گو با رسول جعفریان
جعفریان: مصلحت سنجی و مدارای آیت الله حائری برای بقای نهاد حوزه لازم بود
حاج شیخ عبدالکریم، آیتالله بروجردی و امام خمینی(ره) با وجود تفاوت عملکردشان در برابر حکومت پهلوی، بازتاب بخشی از مسائل زمان خود هستند. آنها از لحاظ دینی و فقهی، مستندات خود را در برخورد با مسائل زمان داشتند. حاج شیخ در روزگار سختی میزیست و باید دستاورد اصلی خود در تأسیس حوزه علمیه و مصلحت کلی این نهاد را مراعات میکرد.
چرا آیت الله حائری یزدی با اعتراض حاجآقا حسین قمی در مسئله حجاب همراهی نکرد؟
«مرحوم آیت الله سیدجواد مدرسی» در بخشی از کتاب «نجوم السرد بذکر علماء یزد» به روش خاص و منحصر به فرد مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در رابطه با رضاشاه اشاره کرده است.
آیتاللهالعظمی حاجشیخ عبدالکریم حائرییزدی و تعامل با عرصه سیاست ایران؛
صبر و تدبیر در دوره استیلای استبداد و استعمار
برخلاف نظریاتی در خصوص عدم مداخله آیتالله حائری در امور سیاسی ابراز شده است، ایشان به منظور بقای حوزه علمیه قم، در برابر دخالت مأموران حکومتی در امور حوزه- که امری سیاسی محسوب میگشت- به شدت ایستادگی و از آن دفاع میکرد و هرگز اجازه نمیداد که وزارت معارف و اوقاف و دیگر دستگاههای دولتی در امور حوزه مداخلهای داشته باشند.
حوزه علمیه قم در عصر آیت الله موسس؛
شیخ عبدالکریم حائری: ظلم می رود و شما می مانید
اتفاقاتی که در آن دوره رخ داد میتوانست قم را بیش از گذشته با مسایل سیاسی درگیر سازد، اما وجود حائری مانع از سیاسی شدن حوزه شد. مشی حائری در قبال حوادث آن دوره همانند فتاوای شرعیاش به شدت احتیاط آمیز بود و همچنان که کمتر با قرآن استخاره میکرد و بیشتر تأمل مینمود به قول شریف رازی، روشی برگزید «تا هم شاکیان اقناع شوند و هم دولتیان، خوشحال گردند»
جریان های فکری سیاسی حوزه علمیه قم، در سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷
نیروهای درون حوزه علمیه قم، در فاصله سال های 40 تا 50 شمسی، علیرغم اسلام محوری همه آنها، براساس نوع تفسیر خاص از قرآن و روایات و متأثر از عوامل سیاسی اجتماعی آن زمان، به سه جریان عمده تقسیم می شوند.
مدرسه قم؛ از «قوانین» تا «قانون»
کتاب میرزا ارتباط مستقیمی به معنای رایج «قانون» نداشت، هرچند علمی که وی آن را در مدرسه قم ترویج کرد، یک قرن پس از وفات وی به عنوان یکی از منابع بسترساز و پیشنیاز برای تدوین قانون مدنی تأثیرگذار باشد. چندین دهه تدریس این کتاب در سطوح عالی حوزوی در کنار ارجاعاتی که هنوز هم فقهای بزرگ در آثار خود به این کتاب میدهند، «قوانین» را به عنوان یک اثر قانونساز بدل کرده است.
در گفتگو با احمد مبلغی؛
نقش حوزه علمیه قم در قانونگذاری، پیش از انقلاب اسلامی
در زمان رضا شاه، با اینکه وی شخصاً علاقه ای به قوانین اسلامی نداشت، ولی فقها ساحت و صحنه تقنین را به دست گرفتند و در قالب کمیسیونی به تدوین قانون مدنی پرداختند.
ماجرای تلگراف شیخ عبدالکریم به رضاشاه و عکس العمل دربار
من کنار چاه ایستادهام و شما به من میگویید خودت را توی چاه بینداز
حاج شیخ میگفت: دیدید اگر تلگراف نمیکردم هم یک عده گرفتار نمیشدند و هم این قدر در کار تسریع نمیشد.
گزارشی از جلسه مخفیانه آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، میرزای نائینی و آیت الله بروجردی علیه استبداد رضاخانی
آقای بروجردی گفت وارد اطاقی شدم که یک صندلی وسط آن بود و رضا خان راه می رفت. وقتی وارد شدم دستور داد روی صندلی بنشینم. همین طور که راه می رفت می پرسید: نامه کجاست؟ من پاسخ دادم: نامه ای ندارم. رضا خان می گفت کسی که به من خبر داده، بسیار موثق است. نامه کجاست؟
جدیدترین مطالب
15 دیماه در گذر تاریخ
